پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسلام» ثبت شده است

سیاست در قرآن - ۳

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۳۲ ق.ظ

«بسم الله الرحمان الرحیم»

در راستای نوشته روز پیشین باید اضافه کنم که مطالعه در رابطه فرهنگ ایران و اسلام و همچنین مطالعه درباره فرهنگ ایرانیان و مسلمانان معاصر (که تشابهات و تفاوت‌هایی دارند)، کاری واجب و الزامی است.

هر تعریفی که از پیشرفت داشته باشیم و هر هدفی را که برای جامعه خود به عنوان هدف والا بپنداریم، ناچاریم تا برای رسیدن به آن ابتدا بدانیم که چقدر تا آن فاصله داریم؟ برای اندازه‌گیری این فاصله قبل از همه‌چیز باید بدانیم که در کجا ایستاده‌ایم؟ مختصات فرهنگی ما چگونه است؟ پاسخ به این پرسش‌ها علاوه بر اینکه به خودآگاهی ما از وضع کنونی کمک می‌کند، ما را از این بی هویتی و بی خویشتنی می‌رهاند.

بالاخره خواهیم دانست: ۱-ایران کجاست؟ ۲-ایرانی کیست؟ ۳-اسلام چیست؟ ۴-مسلمان چگونه می‌زید؟ ۵-ایرانی و مسلمان معاصر، چگونه زیستی دارند؟ ۶-آیا مسلمان و ایرانی معاصر به ایرانی و مسلمان بودن خود (مطابق آنچه فرهنگ ایرانی، کتاب و سنت اسلامی و عقل عرضه می‌کنند) پایبند است یا در ملغمه‌ای از ناآداب‌های جهان معاصر گم گشته؟

به نظر پاسخ به این پرسش‌ها بسیار اهمیت دارد و باید در راستای پاسخگویی به آن‌ها گام‌های جدی برداشت. اگر ما روزی بفهمیم که «ایرانی مسلمان حقیقی» کیست، به جهان چگونه می‌نگرد و در جهان خارج چگونه عمل می‌کند؛ آن روز، زمانی است که خواهیم دید این «ایرانی مسلمان» بودن ارزشش را دارد یا نه؟

گذشتگان و بزرگان این سرزمین، به این پرسش پاسخ «آری» داده‌اند. این ایده ارزش جنگیدن دارد، نه به خاطره اینکه سودی به ما می‌رسد (که صد البته می‌رسد!) و نه به این خاطر که صدها خطر احتمالی را دفع می‌کند (که می‌کند!)، بلکه تنها و تنها به این دلیل که این بهترین کار است؛ برای اینکه ایرانی مسلمان بودن، عقلانی‌ترین کار ممکن برای امثال من است!!

 

و اما بعد.

پیروی نوشته‌ها، ابتدا باید بررسی کنم که چه کلماتی در قرآن هستند که به مفاهیم زیست سیاسی انسان‌ها اشاره کرده‌اند. چندی پیش در سفر مشهد (۴ تا ۸ فروردین همین سال) به کتابی از آقای سید احمد علم‌الهدی (امام جمعه فعلی مشهد) برخورد کردم با نام «سیاست در قرآن» که کتابی دو جلدی است و در آن سعی کرده است تا با توجه به سرفصل‌های علوم سیاسی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند و بین دانشمندان این حوزه رایج است، کلمات و عبارات مربوطه از قرآن را استخراج کند و با کمک آن‌ها نظام سیاسی‌ای که در قرآن مطرح شده است را بیان کند.

برای شروع می‌توان از کلماتی که ایشان در کتاب خود آورده‌اند شروع کرد و هریک از کلمات گفته شده را در قرآن کریم مورد ارزیابی قرار داد.

  • حسین اسمعیل زاده

سیاست در قرآن - ۲

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۲۸ ق.ظ

«بسم الله الرحمان الرحیم»

سیاست در قرآن-2

یکی از کارهای اولیه در ارتباط با این تحقیق این است که کلمات مربوط به حوزه سیاست را در قرآن پیدا کنم و سپس در چند حوزه این کلمات را بررسی کنم:

  1. این کلمات و هم ریشه‌های آنان در کدامین آیات قرآن آمده‌اند؟

  2. با توجه به آیاتی که این کلمات و هم ریشه‌هایش در آنان استفاده شده است، چه کلمه معادل فارسی می‌توان برای آن در نظر گرفت؟

  3. سامانه‌ای که قرآن به عنوان سامانه‌ی الگو در زمینه حکرانی معرفی می‌کند، چگونه سامانه‌ای است؟

 

پ.ن: از جمله نکات فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- بهتر است تمامی یادداشت‌ها دیجیتال باشند (اگر رایانه در دسترس نبود می‌توان از گوشی استفاده کرد)، ۲- باید کتاب‌های مطرح نوشته شده در زمینه سیاست را به صورت جدی مطالعه کرد، ۳- باید در زمینه‌ی شیوه‌های تحقیق در قرآن مطالعه کرد. از جمله کتاب‌های خوب در این زمینه می‌توان به «قرآن شناخت» اثر استاد خرمشاهی اشاره کرد. ایشان در این کتاب منابع بسیار دیگری را معرفی کرده‌اند و علوم لازم برای تحقیق در قرآن را معرفی نموده‌اند. در مجموع مطالعه این اثر موجب آشنایی سطح بالایی با فرهنگ قرآن می‌شود. ۴- مطالعه دروس حوزوی و ادبیات عرب را باید با جدیت بسیار پیگیری کنم. در‌ واقع می‌خواهم، مجتهد مسلم سیاست شوم.

  • حسین اسمعیل زاده

پیامبری و انقلاب - ۱

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۲۶ ب.ظ

مطالعه کتاب "پیامبری و انقلاب" آقای جلال‌الدین فارسی (چاپ ۱۳۶۱) را شروع کرده‌ام. سعی‌ام این است که هر روز مقداری از این کتاب را بخوانم و قسمت‌هایی از آن که برایم جالب بوده است و یا برداشت‌های خودم از آن را، بنویسم.

امروز مقدمه‌اش را تمام کردم. چند بخش جالب در مقدمه وجود دارد.

در پایین صفحه ۱۰ نویسنده شروع می‌کند به توضیح دادن درباره‌ی علت لزوم دانستن شرایط و اسباب نزول آیات و سوره‌ها:

   " فراگیری مومنان در دوره وحی، به فراگیری دانشجویانی می‌ماند که پزشکی را با استاد خویش در بالین بیماران و در اتاق عمل، می‌آموزند.

   هر آیه، سوره و مجموعه آیات شرایط نزولی دارد. ولی برخی از آن‌ها شناخته شده و در تاریخ ثبت است. از اینهاست که مفسران به عنوان شأن یا سبب نزول یاد می‌کنند. درک معنای دقیق آیه و مجموعه آیات هنگامی میسر است که شرایط نزول یا شأن و سبب آن معلوم گردد. از اینرو  مفسران از اصحاب پیامبر گرفته تاکنون بدان التفات نمو‌ده‌اند و بعضی کتاب‌های مستقلی در این باب نگاشته‌اند."

از اینجا تا چند پاراگراف، نویسنده اسامی نویسندگان و کتاب‌های مهم در زمینه اسباب نزول را می‌آورد. همچنین از نویسندگانِ کتب مربوطه نقل می‌کند که این علم بسیار مهم است و ابوالقاسم حسن بن محمد بن حبیب نیشابوری در کتاب "التنبیه علی فضل علوم القرآن" کار را تا آنجا پیش می‌برد که:

"...[شرایط و هنگام و جهات نزول قرآن] بیست و پنج گونه است که اگر کسی آن‌ها را نشناسد و تمیز ندهد، روا نباشد که سخن درباره کتاب خدای تعالی گوید."

نظر این کمترین آن است که، گرچه علم به علوم گفته شده مطلوب و برخی اوقات واجب است، اما باید توجه کرد که این خود حجابی در فهم و خواندن قرآن نباشد. مثلا در فهم آیه‌ی "أم خلقوا من غیر شیء أم هم الخالقون" لازم نیست تا اسباب نزول و زمان و مکان و شرایط جامعه در زمان نزول را بدانیم. این آیه یک استدلال عقلانی بسیار قوی را مطرح می‌کند که فارغ از دانستن جهات گفته شده، قابل بررسی و مطالعه است! گرچه علوم مذکور، در فهم بستر اجتماعی زمان نزول، فهم مصادیق، یافتن اصول و ... بسیار کمک کننده خواهد بود.

در ادامه بیان می‌کند که پس از رحلت پیامبر، برترین و بزرگترین حافظ و راوی قرآن حضرت علی(ع) است و ترتیب نزولی که هم‌اکنون به دست ما رسیده است، ارثیه ایشان برای حضرت امام جعفر صادق است. همچنین ترتیب نزولی از ابن عباس (شاگرد بلافصل علی(ع)) در دست است که با ترتیب اول، تطابق دارد.

در آخر مقدمه نکاتی را بیان می‌دارد:

   "قرآنی که به ترتیب نزولش مرتب باشد، تاریخی را که در شأن و اسباب نزول نوشته و نقل گشته است تصحیح می‌کند، مهم‌ترین حوادث عصر رسالت را که نزول سوره‌ها و مجموعه‌های آیات است بیان می‌دارد، آنچه را بنام حدیث از پیامبر نقل گشته و جزئی از تاریخ حیات وی است ارزیابی و رد و قبول می‌کند، سیره حضرتش را و تاریخ امت را در مرحله تکوین و رشد و قوام می‌نگارد و آنچه را در وقایع و اعمال آن دوره گفته و نوشته‌اند بر محک خویش می‌آزمایش. نگاشتن سیره رسول خدا بی استناد به قرآن، بی حرمتی به پیامبر و حقیقت، و فاحشترین جنایت است. از اینروست که نخستین سیره‌نویسانِ متعهد بسیار آیه و سوره را شاهد و دلیل و مستند سخن خویش می‌آورند و خیلی از روایات را مقرون با آیات قرآنی می‌سازند. چنانکه در صفحات سیره ابن اسحاق و مغازی ابن شهاب زهری و سپس طبقات ابن سعد دیده می‌شود."

این نکات در واقع بیان می‌کند که اصل، قرآن است و حالا که قرآن و ترتیب نزولی در اختیار ما است، باید از سنگ محک آن برای سنجش احادیث و گزارش‌های تاریخی استفاده کنیم، نه اینکه قرآن را گوشه‌ای نهاده تا خاک بخورد و مشغول توهمات خویش گردیم.

  • حسین اسمعیل زاده

چه باید کرد؟ - ۲

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ

اول قسمت یک را بخوانید!

و اما بعد.

این روزها یکی از سوالات اصلی من، شیوه‌ی صحیح حکمرانی است. بهترین شیوه چگونه است؟ 

با توجه به اینکه طبق قرآن، پیامبر بهترین الگو برای هر انسانی است، جمع‌بندی من این است که برای پاسخ به پرسش خود باید زندگانی پیامبر و علی‌الخصوص شیوه‌ی حکمرانی او و جانشین برحقش‌ علی را محققانه دنبال کنم. آنقدر از آن‌ها بخوانم و بدانم که گویی آن‌ها را درک کرده‌ام و در زمانه‌ی ایشان زیسته‌ام.

طبق ادعای قرآن، بهترین پاسخ ممکن را آنجا خواهم یافت. طبیعتا باید حواسم باشم که معیار عمل پیامبر و علی، قرآن بوده است. در واقع تمام تلاش ایشان آن بوده است که هرآنچه خدا در قرآن گفته است را پیاده کنند و اندکی از آن تخطی نکنند. با این توضیح بدیهی به نظر می‌رسد که قرآن باید سرلوحه‌ی تمامی بررسی‌ها، حتی بررسی احادیث وارده و هر آنچه هست باشد.

قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است. پیامبر و علی عامل به دستورات قرآن بودند. اصول هرچیزی (اعم از حکمرانی صحیح) در قرآن آمده است. یزرگترین و شاید تنهاترین کار ائمه استخراج فروع از اصول و عمل براساس این اصول و فروع بوده است!

طبق آنچه گفته شد، تصمیم گرفتم تا کتاب‌هایی را درباره زندگی پیامبر و شیوه‌ی به حکومت رسیدن و حکومت‌داری ایشان بخوانم. سه کتاب اولی که در این زمینه پیدا کردم:

۱- پیامبری و انقلاب

۲- پیامبری و جهاد

۳- پیامبری و حکومت

هر سه اثر جلال‌الدین فارسی

در واقع این سه کتاب فازهای مختلف دعوت پیامبر را در قالب شأن نزول آیات قرآن بیان می‌کنند.

یک کتاب دو جلدی دیگر هم از آقای جعفر سبحانی درباره زندگانی پیامبر پیدا کرده‌ام که طبق شنیده‌ها کتاب خوب و جالبی است. نامش "فروغ ابدیت" است.

 

تصمیم بر آن دارم تا این کتاب‌ها را بخوانم و آنچه را فهمیده‌ام در همین‌جا گزارش نمایم. امیدوارم که به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنم.

  • حسین اسمعیل زاده

چه باید کرد؟ - ۱

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۲:۰۹ ب.ظ

خیلی وقت است که به این موضوع فکر می‌کنم که برای سیاست و حکمرانی این جامعه چکار از دستم برمی‌آید؟

اولین نکته‌ای که فهمیدم این بود که باید آن جامعه ایده‌آل مهدوی را در کشور وجود خودم، پیاده کنم. این حداقل کار و لازمه است.

اینجا نکته‌ای قابل تامل وجود دارد؛ این ساخت خویشتن هیچ پایان متصوری ندارد! پرداختن به خویشتن به این معنا نیست که خود را فارغ از اجتماع و در غاری مخفی کنیم و به نماز و عبادت بپردازیم! این ساختن خود در بستر اجتماع اتفاق می‌افتد. با رسیدن به این درجه از فهم است که توجهمان به جامعه جلب می‌شود و می‌فهمیم خودسازیِ کامل و اعلی بدون دگرسازی و اصلاح جامعه امکان پذیر نیست! 

اگر یک آدم مسلمان به قکر جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، نباشد، حتی نمازش (که جزو شخصی‌ترین مسائل است) هم کیفیت خود را از دست می‌دهد!

هر شخصی (چه مسلمان و چه غیرمسلمان) با اندک تفکری در احوالات خویش در می‌یابد که برای اصلاح وضع خویش، چاره‌ای جز اصلاح وضع اجتماع و در مقیاس بزرگتر، کل این زمین، ندارد! منتها هر شخص به اندازه توانش:

لا یکلف الله نفسا إلا وسعها 

توان ما آدم‌ها، وقتی متشکل می‌شویم و با هم برای یک ایده می‌جنگیم، بسیار افزایش می‌یابد. خیلی بیشتر از جمع توان‌های شخصی هر یک.

 

  • حسین اسمعیل زاده

حرف حق

جمعه, ۲۰ آبان ۱۴۰۱، ۱۱:۱۵ ب.ظ

   دو روز پیش، در جریان بحثی به خواهر کوچکم گفتم که پیامبر گفته است:

«هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست»

   ایشان، فی المجلس و بی‌معطلی پاسخ دادند که "پس هیچ یک مسلمان نیستیم!" و من صم و بکم ایشان را نظاره کردم!

  • حسین اسمعیل زاده

شخصی یهودی به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، درباره‌اش اختلاف کردید!

امام گفت: ما درباره‌ آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، اما شما یهودیان، هنوز پای شما پس از نجات از دریای نیل خشک نشده بود که به پیامبران گفتید: برای ما خدایی بساز، چنان که بت پرستان خدایی دارند! و پیامبر به شما گفت: شما مردمی نادانید!

نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱۷، ترجمه مرحوم دشتی

 

آری، علی در بحبوحه‌ی اختلافات بین مسلمانان، این چنین از اسلام دفاع می‌کند. او مرز باریکِ عدم دفاع از اختلاف فعلی و جلوگیری از سوء استفاده‌ی دشمنان قسم خورده خارجی را می‌بیند. روی مرزی راه می‌رود که ما متوجهش نیستیم! طوری سخن می‌گوید که نه به ظاهر مسلمانان و منافقان داخلی می‌توانند از آن استفاده سیاسی کنند و نه دشمنان خارجی بهره‌ای از آن ببرند.

با یک تیر دو نشان می‌زند!

  • حسین اسمعیل زاده

بردگی علمی، شیوه‌ی جدیدی از بردگی است که بواسطه‌ی الزام مقالات ISI ، خصوصا برای دوره‌ی دکتری، در ایران باب شده است. با پول و منابع بیت‌المالِ مردم محروم و مستضعف، کارهایی پژوهشی مطابق نیاز کشورهای بیگانه انجام می‌شود، چرا که در غیر اینصورت مقالات شما را در مجلات خود چاپ نمی‌کنند و اگر چاپ نکنند شما یا دکتری نمی‌گیری، یا عضو هیئت علمی نمی‌شوی و یا اگر عضو هیئت علمی هم باشی، ارتقا پیدا نمی‌کنی!

در ادامه مقاله‌ی دکتر جعفر حیرانی نوبری - هیئت علمی مهندسی کنترل دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی  -در رابطه با "ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آیین‌‏نامه‏‌های دانشگاه" را آورده‌ام که در آن ایشان به صورت مفصل این فساد سیستماتیک را تشریح کرده‌اند. امید است که به لطف خدا با آگاهی هر چه بیشتر مردم، ریشه‌ی این شجره خبیثه خشکانده شود.

بردگی علمی
حجم: 493 کیلوبایت
 

  • حسین اسمعیل زاده

ایدئولوژی پوسیده‌ی اسلام

يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۲۶ ب.ظ

حقیقتا چرا باید یک جهان‌بینی و ایدئولوژی که اسمش اسلام است و ۱۴ قرن پیش آمده، بتواند پاسخگوی نیاز انسان امروز باشد؟
تجربه نشان داده است که داعش، طالبان، وهابیت، عثمانی، صفوی و جمهوری اسلامی و ... با اینکه هر یک خوانشی از اسلام ارائه داده‌اند ولی تمامی، به شکستی مفتضحانه انجامیده‌اند.
این تجارب به ما اثبات می‌کنند که دیگر اسلام به عنوان یک ایدئولوژی مناسب، یا به عبارت بهتر، یک راه زندگی خوب برای انسان معاصر کارایی ندارد و یا حتی برضد بدیهیات اولیه عقلی است.
با فرض قبول تمام گزاره‌های بالا، یک سوال بی‌جواب می‌ماند، آیا این خوانش‌ها همان چیزی هستند که اسلام نامیده می‌شود یا لااقل بخشی از آن‌ها من درآوردیند؟ آیا مطابق با منبع اصلی اسلام، قرآن، هستند یا به برخی آیات قرآن عمل می‌کنند و از برخی رویگردانند؟
این سوالی جدی است که می‌توان درباره‌ی هر ایدئولوژی و مصداق خارجی آن که ادعا می‌کند برطبق آن ایدئولوژی عمل می‌کند، پرسیده شود. شوروی و مارکسیسم، فرانسه و لیبرالیسم، آلمان نازی و فاشیسم، ایران و اسلام و ... .
آیا شوروی کاملا مطابق با دستورات و احکام اجرایی (ایدوئولوژی) مارکس عمل می‌کرد؟ آیا فرانسه‌ی امروز دقیقا به آنچه لیبرالیسم خوانده می‌شود و در کتب مرجع معتبری تشریح شده پایبند است؟ آیا ایران (حاکمیت و مردم) بیشترین توانش را برای اجرای دستورات قرآن به کار برده است؟
وقتی در این سوال و تنوع ایدئولوژی‌های حال حاضر جهان تفکر می‌شود، سوال بنیادین دیگری رخ می‌نماید:
"اصلا بهترین روش زندگی (ایدوئولوژی) برای انسان امروز چیست؟"
و این سوال بنیادی خود دریچه‌ای است به چندین و چند سوال بنیادین دیگر؛انسان خود قادر به یافتن بهترین راه زندگی است یا نه؟ این بهتر بودن با چه معیارهایی تعیین می‌شود؟ اصلا چرا باید دنبال بهترین راه بود؟ زندگی انسان‌ها در این جهان، هدفمند است و رو به سمتی دارد یا نه؟ و ...
قرآن جواب جالبی در رابطه با سوالات بالا مطرح می‌کند؛ ادعای قرآن این است که بیان کننده تمامی چیزهاست و بهترین جواب ها را به تمامی سوالات بالا می دهد. این ادعای بسیار بزرگی است. از کجا می توان فهمید این ادعا درست است یا اشتباه؟ قرآن جواب هوشمندانه ای به این سوال می دهد، می گوید اگر اداعاهای من را کامل خوانده اید و در صحت آن ها شک دارید، در این شک دارید که آیا بهترین راه است یا نه، مشکلی نیست، خودتان تمامی سعیتان را بکنید و ببینید راه بهتری پیدا می کنید یا نه، اگر تمام زورتان را زدید و راه بهتری پیدا نکردید پس نشان می دهد من بر حقم و بهترین راه را من نشان می دهم!
این پاسخ وقتی جالبتر می شود که در واقع نحوه ی برخورد صحیح با هر ادعایی در هر زمینه ای همینگونه است. تمامی دانشمندان علوم مختلف همین مسیر را رفته اند که پیشرفت کرده اند. نظریه ای بوده که ادعای پاسخ گو بودن داشته است، اما دانشمندی با آزمایشی آن را نقض کرده و کشفی جدید انجام داده است. فقط فرقش این است که قرآن می گوید اگر ادعاهای من را بخوانید و در تمامی وجوه زندگی خود آن ها را بیازمایید (درست مثل آزمایشی که یک فیزیکدان برای کشف صحت یک گزاره انجام می دهد) خواهید دید که بهتر از من وجود ندارد. اگر هم شک دارید بروید هر چقدر می توانید تلاش کنید تا روشی بهتر از روش من پیدا کنید، اگر پیدا کردید به آن عمل کنید!
قبل از پاسخ دادن به اینکه آیا یک ایدوئولوژی پوسیده و ناکارآمد است یا نه، باید ابتدا متن اصلی آن را خواند و آزمایش کرد، از روی مصادیقی که معلوم نیست مصادیق آن ایدوئولوژی باشند یا نه، نمی توان رای به ناکارآمدی یا کارآمدی آن ایدئولوژی داد، این موضوع نه تنها درباره اسلام بلکه درباره ی هر ایدوئولوژی صادق است. عقل حکم می کند تا در برخورد با هر ادعایی که می تواند زندگی ما را دگرگون کند اینگونه برخورد کنیم و چه ادعایی بزرگتر از بهترین روش زندگی بودن.

  • حسین اسمعیل زاده

علم اسلامی-۱

پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۱۳ ق.ظ

برای آن دسته از دوستانی که قائلند ما اصلا چیزی به اسم علم اسلامی نداریم، چند سوال مطرح میکنم:

۱- آیا ما چیزی به اسم اقتصاد سوسیالیستی یا سرمایه داری داریم؟

۲- آیا ما چیزی به اسم جامعه شناسی اومانیستی داریم؟

۳- آیا اینهمه «ایسم» های مختلف (مثل پوزیتویسم منطقی و ...) تاثیری در جهت روند پیشرفت علم فیزیک داشته اند یا نه؟ (برای این مورد میتوانید جستجویی درباره «حلقه ی وین» بکنید و همچنین آثار و سخنرانی های دکتر مهدی گلشنی را بررسی نمایید.)

آن چیزی که اجمالا به آن رسیده ام این است که هرچه علم و دانایی هست، همگی الهی و اسلامی است، اما ممکن است کسی که به آن علم رسیده است مشرک یا کافر باشد!

در واقع علم کافر یا مشرک کامل نیست، چرا که مبدا و نهایت اشیاء را کتمان می کند یا حداقل به دنبال شناخت آن نیست. ولی یک عالم مسلمان مبدا یک چیز، خود آن چیز و نهایت آن را با هم در نظر گرفته و همه را از خدا و با خدا می داند. 

پس شاید بتوان گفت که آن نظریات اطمینان دهنده ای که فیزیک دانان مشرک یا کافر به آن رسیده اند، غلط و خلاف واقع نیست (گرچه به مرور زمان بهبود می یابد، که این خاصیت علوم تجربی است)، اما کامل نیست و یک جهلی نسبت به مبدا و معاد در آن نهفته است. البته بسیار قابل توجه است که این جهل، احتمالا منجر به پیشرفت کند علم خواهد شد و فجایعی غیر انسانی به دنبال دارد (از جمله آنچه در استفاده از تسلیحات اتمی یا شیمیایی علیه مردم مظلوم در طول تاریخ مشاهده شده است).

به صورت خلاصه شاید بتوان گفت علم الهی، علمی است که با مدد آموزه های الهی (عقل و نقل) به دنبال کشف هرچه بیشتر و کاملتر خلقت است. همواره یک عالم الهی متوجه این موضوع است که هرچه میبیند، میشنود و میداند همه آفریده خداوند قادر متعال است و همین خداوند است که این قدرت فهم را به او داده و با ارائه‌ی بهترین روش زندگی او را در فهم خلقت و عمل به بهترین نحو راهنمایی کرده است. لذا در قرآن و احادیث علاوه براینکه بهترین آموزه های علوم انسانی بیان شده است، برترین نظریات کیهان شناسی و نظام خلقت (فیزیک، شیمی و ...) بررسی گشته و راهنمایی های بسیاری برای کشف واقع ارائه شده است. همانطور که در علم فقه، علما در روایات فقهی بسیار تامل می‌کنند و به اصول نابی میرسند، عالمان علوم طبیعی هم می‌توانند با تفکر در آیه های مربوط به کیهان شناسی و نظام خلقت برکات زیادی بدست آورند‌.

این مبحث بسیار مبحث گسترده ای است که نتایج آن منجر به تغییر رویکردی اساسی در تمامی حوزه های زندگی انسان خواهد شد.

سعی بنده این خواهد بود که با کمک شما دوستان این مبحث را در کلمه کلیدی «علم دینی» دنبال کنم.

  • حسین اسمعیل زاده