پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

۱۷ مطلب با موضوع «اعتقادات» ثبت شده است

سیاست در قرآن - ۳

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۳۲ ق.ظ

«بسم الله الرحمان الرحیم»

در راستای نوشته روز پیشین باید اضافه کنم که مطالعه در رابطه فرهنگ ایران و اسلام و همچنین مطالعه درباره فرهنگ ایرانیان و مسلمانان معاصر (که تشابهات و تفاوت‌هایی دارند)، کاری واجب و الزامی است.

هر تعریفی که از پیشرفت داشته باشیم و هر هدفی را که برای جامعه خود به عنوان هدف والا بپنداریم، ناچاریم تا برای رسیدن به آن ابتدا بدانیم که چقدر تا آن فاصله داریم؟ برای اندازه‌گیری این فاصله قبل از همه‌چیز باید بدانیم که در کجا ایستاده‌ایم؟ مختصات فرهنگی ما چگونه است؟ پاسخ به این پرسش‌ها علاوه بر اینکه به خودآگاهی ما از وضع کنونی کمک می‌کند، ما را از این بی هویتی و بی خویشتنی می‌رهاند.

بالاخره خواهیم دانست: ۱-ایران کجاست؟ ۲-ایرانی کیست؟ ۳-اسلام چیست؟ ۴-مسلمان چگونه می‌زید؟ ۵-ایرانی و مسلمان معاصر، چگونه زیستی دارند؟ ۶-آیا مسلمان و ایرانی معاصر به ایرانی و مسلمان بودن خود (مطابق آنچه فرهنگ ایرانی، کتاب و سنت اسلامی و عقل عرضه می‌کنند) پایبند است یا در ملغمه‌ای از ناآداب‌های جهان معاصر گم گشته؟

به نظر پاسخ به این پرسش‌ها بسیار اهمیت دارد و باید در راستای پاسخگویی به آن‌ها گام‌های جدی برداشت. اگر ما روزی بفهمیم که «ایرانی مسلمان حقیقی» کیست، به جهان چگونه می‌نگرد و در جهان خارج چگونه عمل می‌کند؛ آن روز، زمانی است که خواهیم دید این «ایرانی مسلمان» بودن ارزشش را دارد یا نه؟

گذشتگان و بزرگان این سرزمین، به این پرسش پاسخ «آری» داده‌اند. این ایده ارزش جنگیدن دارد، نه به خاطره اینکه سودی به ما می‌رسد (که صد البته می‌رسد!) و نه به این خاطر که صدها خطر احتمالی را دفع می‌کند (که می‌کند!)، بلکه تنها و تنها به این دلیل که این بهترین کار است؛ برای اینکه ایرانی مسلمان بودن، عقلانی‌ترین کار ممکن برای امثال من است!!

 

و اما بعد.

پیروی نوشته‌ها، ابتدا باید بررسی کنم که چه کلماتی در قرآن هستند که به مفاهیم زیست سیاسی انسان‌ها اشاره کرده‌اند. چندی پیش در سفر مشهد (۴ تا ۸ فروردین همین سال) به کتابی از آقای سید احمد علم‌الهدی (امام جمعه فعلی مشهد) برخورد کردم با نام «سیاست در قرآن» که کتابی دو جلدی است و در آن سعی کرده است تا با توجه به سرفصل‌های علوم سیاسی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند و بین دانشمندان این حوزه رایج است، کلمات و عبارات مربوطه از قرآن را استخراج کند و با کمک آن‌ها نظام سیاسی‌ای که در قرآن مطرح شده است را بیان کند.

برای شروع می‌توان از کلماتی که ایشان در کتاب خود آورده‌اند شروع کرد و هریک از کلمات گفته شده را در قرآن کریم مورد ارزیابی قرار داد.

  • حسین اسمعیل زاده

موضوعات چالشی

جمعه, ۸ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ

موضوعاتی که در ادامه می‌آورم، ذهن من را درگیر کرده‌اند که امیدوارم برای آن‌ها از قرآن و احادیث جواب‌هایی عقلانی پیدا کنم:

۱- اثبات وجود خداوند یکتا که خالق و پرورش‌دهنده‌ی تمام موجودات جهان است،

۲- اثبات عادل بودن این خدا،

۳- اختیار و محدوده‌ی آن.

  • حسین اسمعیل زاده

پیامبری و انقلاب - ۱

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۲۶ ب.ظ

مطالعه کتاب "پیامبری و انقلاب" آقای جلال‌الدین فارسی (چاپ ۱۳۶۱) را شروع کرده‌ام. سعی‌ام این است که هر روز مقداری از این کتاب را بخوانم و قسمت‌هایی از آن که برایم جالب بوده است و یا برداشت‌های خودم از آن را، بنویسم.

امروز مقدمه‌اش را تمام کردم. چند بخش جالب در مقدمه وجود دارد.

در پایین صفحه ۱۰ نویسنده شروع می‌کند به توضیح دادن درباره‌ی علت لزوم دانستن شرایط و اسباب نزول آیات و سوره‌ها:

   " فراگیری مومنان در دوره وحی، به فراگیری دانشجویانی می‌ماند که پزشکی را با استاد خویش در بالین بیماران و در اتاق عمل، می‌آموزند.

   هر آیه، سوره و مجموعه آیات شرایط نزولی دارد. ولی برخی از آن‌ها شناخته شده و در تاریخ ثبت است. از اینهاست که مفسران به عنوان شأن یا سبب نزول یاد می‌کنند. درک معنای دقیق آیه و مجموعه آیات هنگامی میسر است که شرایط نزول یا شأن و سبب آن معلوم گردد. از اینرو  مفسران از اصحاب پیامبر گرفته تاکنون بدان التفات نمو‌ده‌اند و بعضی کتاب‌های مستقلی در این باب نگاشته‌اند."

از اینجا تا چند پاراگراف، نویسنده اسامی نویسندگان و کتاب‌های مهم در زمینه اسباب نزول را می‌آورد. همچنین از نویسندگانِ کتب مربوطه نقل می‌کند که این علم بسیار مهم است و ابوالقاسم حسن بن محمد بن حبیب نیشابوری در کتاب "التنبیه علی فضل علوم القرآن" کار را تا آنجا پیش می‌برد که:

"...[شرایط و هنگام و جهات نزول قرآن] بیست و پنج گونه است که اگر کسی آن‌ها را نشناسد و تمیز ندهد، روا نباشد که سخن درباره کتاب خدای تعالی گوید."

نظر این کمترین آن است که، گرچه علم به علوم گفته شده مطلوب و برخی اوقات واجب است، اما باید توجه کرد که این خود حجابی در فهم و خواندن قرآن نباشد. مثلا در فهم آیه‌ی "أم خلقوا من غیر شیء أم هم الخالقون" لازم نیست تا اسباب نزول و زمان و مکان و شرایط جامعه در زمان نزول را بدانیم. این آیه یک استدلال عقلانی بسیار قوی را مطرح می‌کند که فارغ از دانستن جهات گفته شده، قابل بررسی و مطالعه است! گرچه علوم مذکور، در فهم بستر اجتماعی زمان نزول، فهم مصادیق، یافتن اصول و ... بسیار کمک کننده خواهد بود.

در ادامه بیان می‌کند که پس از رحلت پیامبر، برترین و بزرگترین حافظ و راوی قرآن حضرت علی(ع) است و ترتیب نزولی که هم‌اکنون به دست ما رسیده است، ارثیه ایشان برای حضرت امام جعفر صادق است. همچنین ترتیب نزولی از ابن عباس (شاگرد بلافصل علی(ع)) در دست است که با ترتیب اول، تطابق دارد.

در آخر مقدمه نکاتی را بیان می‌دارد:

   "قرآنی که به ترتیب نزولش مرتب باشد، تاریخی را که در شأن و اسباب نزول نوشته و نقل گشته است تصحیح می‌کند، مهم‌ترین حوادث عصر رسالت را که نزول سوره‌ها و مجموعه‌های آیات است بیان می‌دارد، آنچه را بنام حدیث از پیامبر نقل گشته و جزئی از تاریخ حیات وی است ارزیابی و رد و قبول می‌کند، سیره حضرتش را و تاریخ امت را در مرحله تکوین و رشد و قوام می‌نگارد و آنچه را در وقایع و اعمال آن دوره گفته و نوشته‌اند بر محک خویش می‌آزمایش. نگاشتن سیره رسول خدا بی استناد به قرآن، بی حرمتی به پیامبر و حقیقت، و فاحشترین جنایت است. از اینروست که نخستین سیره‌نویسانِ متعهد بسیار آیه و سوره را شاهد و دلیل و مستند سخن خویش می‌آورند و خیلی از روایات را مقرون با آیات قرآنی می‌سازند. چنانکه در صفحات سیره ابن اسحاق و مغازی ابن شهاب زهری و سپس طبقات ابن سعد دیده می‌شود."

این نکات در واقع بیان می‌کند که اصل، قرآن است و حالا که قرآن و ترتیب نزولی در اختیار ما است، باید از سنگ محک آن برای سنجش احادیث و گزارش‌های تاریخی استفاده کنیم، نه اینکه قرآن را گوشه‌ای نهاده تا خاک بخورد و مشغول توهمات خویش گردیم.

  • حسین اسمعیل زاده

چه باید کرد؟ - ۲

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ

اول قسمت یک را بخوانید!

و اما بعد.

این روزها یکی از سوالات اصلی من، شیوه‌ی صحیح حکمرانی است. بهترین شیوه چگونه است؟ 

با توجه به اینکه طبق قرآن، پیامبر بهترین الگو برای هر انسانی است، جمع‌بندی من این است که برای پاسخ به پرسش خود باید زندگانی پیامبر و علی‌الخصوص شیوه‌ی حکمرانی او و جانشین برحقش‌ علی را محققانه دنبال کنم. آنقدر از آن‌ها بخوانم و بدانم که گویی آن‌ها را درک کرده‌ام و در زمانه‌ی ایشان زیسته‌ام.

طبق ادعای قرآن، بهترین پاسخ ممکن را آنجا خواهم یافت. طبیعتا باید حواسم باشم که معیار عمل پیامبر و علی، قرآن بوده است. در واقع تمام تلاش ایشان آن بوده است که هرآنچه خدا در قرآن گفته است را پیاده کنند و اندکی از آن تخطی نکنند. با این توضیح بدیهی به نظر می‌رسد که قرآن باید سرلوحه‌ی تمامی بررسی‌ها، حتی بررسی احادیث وارده و هر آنچه هست باشد.

قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است. پیامبر و علی عامل به دستورات قرآن بودند. اصول هرچیزی (اعم از حکمرانی صحیح) در قرآن آمده است. یزرگترین و شاید تنهاترین کار ائمه استخراج فروع از اصول و عمل براساس این اصول و فروع بوده است!

طبق آنچه گفته شد، تصمیم گرفتم تا کتاب‌هایی را درباره زندگی پیامبر و شیوه‌ی به حکومت رسیدن و حکومت‌داری ایشان بخوانم. سه کتاب اولی که در این زمینه پیدا کردم:

۱- پیامبری و انقلاب

۲- پیامبری و جهاد

۳- پیامبری و حکومت

هر سه اثر جلال‌الدین فارسی

در واقع این سه کتاب فازهای مختلف دعوت پیامبر را در قالب شأن نزول آیات قرآن بیان می‌کنند.

یک کتاب دو جلدی دیگر هم از آقای جعفر سبحانی درباره زندگانی پیامبر پیدا کرده‌ام که طبق شنیده‌ها کتاب خوب و جالبی است. نامش "فروغ ابدیت" است.

 

تصمیم بر آن دارم تا این کتاب‌ها را بخوانم و آنچه را فهمیده‌ام در همین‌جا گزارش نمایم. امیدوارم که به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنم.

  • حسین اسمعیل زاده

خدا در قرآن - ۰

سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۴۰۲، ۰۶:۳۱ ب.ظ

فکر کنم ۴، ‌۵ سال پیش بود که با عطشی فراوان دنبال راه‌های مختلف اثبات وجود خداوند آفریننده و پیش برنده‌ی تمام موجودات می‌گشتم. 

در ذهنم پرسش‌های بسیاری می‌چرخید؛ آفریننده‌ یا آفریننده‌هایی برای این جهان وجود دارد؟ این آفریننده‌ها چندتایند؟ چگونه هستند؟ آیا جهان را آفریده‌اند و آن را به حال خود رها کرده‌اند؟ بعد از مرگ چه اتفاقی می‌افتد؟ این خدا یا خدایان جهان را چگونه آفریده و چه انتهای متصوری‌ (در صورت وجود) برای آن در نظر گرفته‌اند؟ آیا راه بهینه‌ای برای زندگی در این جهان وجود دارد؟ و ...

با مطالعه‌ی کتاب‌های مختلف، اثبات‌های ادعایی متفاوت و تقریر‌های متفاوت‌ترِ هر یک، به صورت اثباتی در وجود خداوندِ آفریننده‌ی پیش برنده‌ای که تمام جهان، آفرینش اوست و این جهان لحظه‌ای بدون رسیدگی او پابرجا نمی‌ماند و سرتاپا وابستگی به اوست، رسیدم! البته به زعم خودم. 

برای خواندن این اثبات به این لینک مراجعه کنید.

البته حالا که نگاه می‌کنم بخش آخر اثبات که درباره‌ی اثبات یگانگی خداوند است کمی نَچسب است و امیدوارم که در آینده‌ای نه چندان دور اثبات بِچَسب تری!  برای این بخش ارائه کنم.

و اما بعد. موضوع این نوشته، خدا در قرآن؛ چند وقتی است با خود می‌گویم که اگر قرآن مدعی ارائه‌ی پاسخ به تمامی پرسش‌هاست، پس حتما باید پاسخ درخوری برای این پرسش (وجود خدا و کیفیت وجود او)، داشته باشد.

طبق انتظار پیشینی، دیدم که قرآن حرف‌های زیادی در این زمینه زده است.

در اینجا آیاتی که مشخصا در همین زمینه هستند را می‌آورم:

۱ - آیه‌ای درباره‌ی لزوم عقلی وجود آفریننده یا آفریننده‌هایی برای جهان:

- أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُون؟ * 

أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ (طور: ٣٥ و ٣٦)

 

یا ایَّها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَی اللّه وَاللّه هُوَ الغَنیِ الحَمید (فاطر: ١٥)

 

۲- آیاتی درباره‌ی اثبات یگانگی آفریننده:

- یَٰصَٰحِبَیِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَیۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ (یوسف: ۳۹)

 

- مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۭ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (مؤمنون: ٩١)

 

- لَوۡ کَانَ فِیهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ (أنبیاء: ٢٢)

 

با بررسی‌های اولیه، آیات بسیار دیگری نیز هستند که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع پرداخته‌اند، اما آیات بالا شکل استدلالی دارند. به این معنا که برای اثبات گزاره‌ای مشخص، مقدماتی بدیهی را در نظر گرفته‌اند و با استفاده ار اصولی منطقی به نتیجه رسیده‌اند.

امیدوارم با بررسی دقیق آیات بالا، بتوانم به اثبات‌های دقیقی برسم.

  • حسین اسمعیل زاده

اثبات وجود خدا - ۲

سه شنبه, ۲ آبان ۱۴۰۲، ۱۲:۵۳ ب.ظ

بسم الله الرحمان الرحیم

   در مقاله اثبات وجود خدا یک اثبات سه بخشی برای اثبات وجود خداوند خالق و پرورنده‌ی همه چیز، آورده‌ام. اخیرا دوستی پیدا کرده‌ام و ایشان لطف کردند و مقاله‌ی بنده را مطالعه کردند. بعد از چند بار خواندن، ایراداتی به بخش سوم اثبات آورده شده وارد دانستند.

   به همین دلیل، بنده تحریک شدم تا اثبات خود را دوباره نگاه کنم. برای خودم نیز بخش سوم کمی مبهم و نادقیق به نظر رسید.

اول، صورت بخش سوم را اینجا می‌آورم:

   "قضیه یکتاییِ چیزِ مستقل- تنها و تنها یک چیزِ مستقل وجود دارد که دلیل هستی تمامی چیزها است.

 

   اثبات- برای اثبات این قضیه از برهان خلف استفاده می ­کنیم.

 

   فرض کنید دو چیز مستقل وجود داشته باشند. این دو در صفت استقلال مشترک هستند. برای اینکه این دو از هم متمایز باشند، برای هر کدام از آن‌ها، غیر از صفت استقلال، یک صفت دیگر وجود دارد. اسم صفت نامشترکِ چیزِ مستقلِ اول را، صفت «الف» و اسم صفت نامشترکِ چیزِ مستقلِ دوم را، صفت «ب» می‌ نامیم. حال این دو صفت الف و ب یا چیزهایی مستقل هستند و یا چیزهایی وابسته. اگر وابسته باشند که نشان دهنده‌ ی وابسته بودنِ دو چیزِ مستقلِ مفروض خواهد بود و فرض مستقل بودن آنها نقض شده و در نتیجه صورت قضیه اثبات می‌ شود. اما اگر دو صفت الف و ب، چیزهایی مستقل باشند، باز هم نشان دهنده‌ ی وابسته بودن چیزهای مستقل مفروض در اول اثبات خواهد بود، چرا که آن چیزها به دو صفت مستقل (استقلال و یک صفتِ الف یا ب) وابسته اند و باز فرضِ برهان خلف نقض شده و صورت قضیه اثبات می ‌شود. #"

 

اصلاحیه:

   اول نکته‌ای را دباره‌ی برهان خلف بگویم: در برهان خلف ما فرض می‌کنیم که عکس صورت قضیه برقرار باشد و سپس نشان می‌دهیم برقراری عکس صورت قضیه محال است. در نتیجه صورت قضیه برقرار خواهد بود.

   در ادمه، اثبات را به شکل درستی می‌آورم:

 

   "قضیه یکتاییِ چیزِ مستقل- تنها و تنها یک چیزِ مستقل وجود دارد که دلیل هستی تمامی چیزها است.

 

   اثبات- برای اثبات این قضیه از برهان خلف استفاده می ­کنیم.

 

   صورت برهان خلف: فرض کنید دو چیز مستقل وجود داشته باشند.

   این دو در ویژگی استقلال، مشترک هستند. برای اینکه این دو از هم متمایز باشند، باید برای حداقل یکی از آن‌ها، غیر از ویژگی استقلال، یک ویژگی دیگر وجود داشنه باشد (چرا که درغیر اینصورت، آن  دو چیز یکی خواهند بود و دو چیز مستقل وجود نخواهد داشت). اسم ویژگی نامشترکِ چیزِ مستقلِ اول را، ویژگی «الف» می‌‌نامیم.

   حال این ویژگی الف یا چیزی مستقل است و یا چیزی وابسته.

   اگر وابسته باشد که نشان دهنده‌ ی وابسته بودنِ چیز اول خواهد بود و فرض مستقل بودن آن نقض می‌شود و تنها چیز دوم آفریننده و پروردگار مستقل خواهد بود. در اینصورت با نقض صورت برهان خلف، صورت قضیه اثبات می‌شود.

   حالت دیگر این است که ویژگی الف، چیزی مستقل باشد. در اینصورت وجود دو چیز مستقل به وجود حداقل یک چیز مستقل دیگر می‌انجامد. برای اینکه چیز الف از دو چیز یاد شده قابل تمییز باشد، باید بین او و هر کدام از دو چیز دیگر، یک ویژگی متمایزکننده وجود داشته باشد. یعنی وجود ۳ چیز مستقل به وجود ۵ چیز مستقل می‌انجامد. همین‌طور که پیش برویم وجود دوچیز مستقل (یا به اصطلاح فلاسفه واجب الوجود) به وجود بینهایت چیز مستقل می‌انجامد. به بیان دیگر برای وجود دو چیز مستقل باید همه چیزهایی که می‌دانیم و نمی‌دانیم، مستقل (واجب الوجود) باشند. در صورتی که حداقل در مورد خود می‌دانیم که موجودی وابسته‌ایم! (ممکن الوجود هستیم.) پس این مثال نقض نشان می‌دهد که همه‌ی چیزها مستقل نیستند و در نتیجه صورت برهان خلف نقض می‌شود.

   با توجه به نقض صورت برهان خلف در دو حالت گفته شده، اثبات می‌شود که تنها و تنها یک چیز مستقل وجود دارد!

  • حسین اسمعیل زاده

تعلیم التوصیف الله فی القرآن

دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۴۰۲، ۰۶:۱۲ ب.ظ

أعزم أن أعلم القرآن و أکسب منها ما أرید فی حیاتی من حیث الانفرادیة و الاجتماعیة، دنیویة و الاخرویة. إبتدأ هذا السبیل بتعلیم التوصیف الله فی الکتاب.

  • حسین اسمعیل زاده

چه باید کرد؟ - ۰

يكشنبه, ۱۲ شهریور ۱۴۰۲، ۱۱:۱۱ ب.ظ

راستش این سوالی است که هرچند وقت یکبار از خودم یا دیگران می‌پرسم. امروز هم از استاد عزیزم این سوال را پرسیدم... ایشان طبق روال معمول چندبار قبلی که همین‌ سوال را پرسیده بودم، یک جواب بیشتر نداشتند: "آگاهی رسانی".

ایشان به من می‌گویند که بهترین کاری که الان می‌توانم برای بهبود وضعیت جامعه خودم انجام دهم آگاهی رسانی به مردم است؛ در حد خودم. 

آنچه را که فهمیده‌ام درستش چیست، به پدر و مادرم، همسرم، اطرافیانم، دوستانم و ... به شیوه‌ای صحیح انتقال دهم. سعی کنم درباره آن یک آگاهی جمعی ایجاد کنم تا مردم به خود بیایند و جلوی بیشتر مظلوم واقع شدن خود را بگیرند.

البته به نظر خودم باید برای آگاهی رسانی به دیگران، خودم در زمینه مورد نظر آگاه باشم. تا می‌توانم قرآن بخوانم و در آیات آن فکر کنم. عقل خود را بکار بیاندازم و استدلال‌های قرآن را بفهمم. قرآن را به چالش بکشم. خلاصه، متخصص قرآن شوم. چراکه قرآن ادعا می‌کند هم به همه‌ی سوالات پاسخ داده، هم مطلوب‌ها را نشان داده و هم راه‌های رسیدن به مطلوب‌ها را بیان کرده است.

شما را هم به خواندن قرآن، فکر کردن روی آیاتش و به چالش کشیدن آن دعوت می‌کنم. کتابی است با ادعاهای بسیار بزرگ!

  • حسین اسمعیل زاده

وفا و اعتماد

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۲، ۰۹:۵۵ ب.ظ

امروز نکته‌ی مهمی را از استادم یادگرفتم و آن اینکه باید همواره سَرِ قول و قراری که می‌گذارم بمانم و هیچ‌گاه زیرش نزنم. در واقع نکته اینجاست که یا نباید قولی داد و عهدی بست یا باید تا به آخرِ کار پیش رفت و این بسیار نکته مهمی است که تساهل و تسامح‌بردار نیست.

چرایی آن در این است که، در غیراینصورت اعتماد افراد به هم و اعتبار افراد نزد یکدیگر از بین می‌رود و موجب سست شدن کارها و اضمحلال روابط خانوادگی، کاری و اجتماعی خواهد شد.

پس از این به بعد همواره برای انجام هر کاری کاملا فکر کن و متفقهانه کاری را پیش بِبَر که اگر قرار شد سَرَت بِرَوَد، قولت نَرَوَد!!

  • حسین اسمعیل زاده

انجیل - ۱

شنبه, ۱۴ آبان ۱۴۰۱، ۱۲:۵۹ ق.ظ

انجیل یوحنا ۱۹-۲۱:

حضرت عیسی به نیقودیموس:

"و محکومیت در این است که نور به جهان آمد، اما مردمان تاریکی را بیش از نور دوست داشتند، چرا که اعمالشان بد است. زیرا هر آن که بدی را به جا آورَد از نور نفرت دارد و نزد نور نمی‌آید، مبادا کارهایش آشکار شده، رسوا گردد. اما آن که راستی را به عمل می‌آورَد نزد نور می‌آید تا آشکار شود که کارهایش به یاری خدا انجام شده است."

  • حسین اسمعیل زاده