پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

یک مگس!

يكشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۱:۱۰ ق.ظ

آقای «مارتین ریس» (Martin Rees) در کتاب «از اینجا تا بینهایت دورنمایی از آینده ی علم» (From Here to Infinity: A Vision for the Future of Science) در بخشی از مقاله سوم، موضوع جالبی را مطرح می کنند. (به علت اینکه حق انتشار ترجمه فارسی این کتاب با نشر نی است، بنده مستقیما از نسخه انگلیسی اش ترجمه کرده ام.) این بخش با ترجمه ی بنده عبارت است از:

«مشاهدات ما حاکی از ارتباط های قوی در حال گسترش میان دو بخش پیشرو از علم است: جهان خیلی بزرگ (کیهان) و جهان خیلی کوچک (کوانتوم). اما فقط بخش کمی از محققان، کیهان شناس یا فیزیکدان ذرات بنیادی هستند. یک جبهه ی سوم بسیار پیچیده وجود دارد، که  ۹۹ درصد از دانشمندان تلاش های خود را معطوف به آن کرده اند. زندگی روزمره ما شامل چالش هایی مخاطره آمیز همچون چالش های کیهانی و کوانتومی است. شاید جالب نباشد که دانشمندان می توانند با اطمینان خوبی گزاره هایی دقیق درباره کهکشان ها یی که میلیاردها سال نوری از ما فاصله دارند بیان کنند، با اینکه از پاسخ به سوالات دم دستی که برای همه ما مهم است،  وامانده اند - مثل رژیم غذایی و بیماری های همگانی. حتی کوچکترین حشره، با ساختار تو در توی پیچیده اش، بسیار پیچیده تر از یک اتم یا یک ستاره است!»

اولین نکته اینکه چاپ ابن کتاب مربوط به سال ۲۰۱۲ میلادی است! و خیلی جالب است که در چند جا از بیمارهای همگانی (شاید چیزی مثل کرونا) به عنوان چالشی پیشروی نسل های آینده یاد کرده است!

اما نکته اصلی که توجه من را به این پاراگراف جمع کرد، جمله آخر آن بود: «حتی کوچکترین حشره، با ساختاری تو در توی پیچیده اش، بسیار پیچیده تر از یک اتم یا یک ستاره است!»

در سوره حج آیات ۷۳ و ۷۴ می خوانیم:

«یَا أَیُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ یَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَیْئًا لَا یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿۷۳﴾

مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ﴿۷۴﴾»

ترجمه آقای ابوالفضل بهرام پور :«ای مردم مثلی زده شده، پس بدان گوش فرا دهید: کسانی را که جز خدا می خوانید، هرگز مگسی را خلق نتوانند کرد هر چند برای آفریدن آن گرد آیند، و اگر آن مگس چیزی از آنها برباید نمی توانند آنرا پس بگیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند. {۷۳} منزلت خدا را چنان که در خور اوست نشناختند. به راستی خدا نیرومند شکست ناپذیر است.{۷۴}»

اینجا قرآن حتی حرفی بالاتر و ورای حرف آقای ریس می زند. اگر همه جمع شوند نمی توانند یک مگس بسازند! حتی بالاتر از آن که اگر یک مگس به اراده خدا چیزی از آن ها بریاید، نمی توانند از آن پس بگیرند! به عبارت خودمانی دارد می گوید ای انسان ها بروید جلو بوق بزنید! طالب و مطلوب هر دو ضعفید و تنها خداوند است - که اگر درست اندازه اش را می دانستید - قوی و شکست ناپذیر است. به هر چیزی دانا و بر هر کاری توانا است.

قرآن در آیه ی دیگری ادعای دیگر آقای ریس را نقض می کند. آقای ریس ادعا می کند که ساختار یک حشره بسیار پیچیده تر از یک ستاره است، اما این دید ناشی از ساده نگریستن به جهان خلقت است. خداوند در آیه ۵۷ از سوره غافر می فرماید:

«لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ﴿۵۷﴾»

خیلی از مردم نمی دانند که آفرینش آسمان ها (نه آسمان! که خود بحثی جداگانه می طلبد!) و زمین از خلق آن ها بزگتر (اکبر) است.

 

پ.ن:

۱- این اتفاق که در دو مطالعه به یک موضوع رسیدم برایم جالب بود.

۲- از ترجمه دست و پا شکسته بنده گذشت کنید!

  • حسین اسمعیل زاده

از غلط گیر استفاده نکن!

جمعه, ۱۸ مهر ۱۳۹۹، ۰۵:۵۷ ب.ظ

معمولا در اثبات های ریاضی برای پروژه ارشد یا در راه اثبات هر سوالی (اعم از فلسفی، ریاضی و ..) اوقاتی پیدا می شود که تا چند صفحه جلو می روم و بعد می فهمم که نتیجه غلط است! نه تنها نتیجه بلکه برخی اوقات روند هم غلط است! خیلی از اوقات از غلط گیر استفاده می کنم و خطا ها را لاک می گیرم یا آن چند صفحه را می کنم و دور می ریزم. اما یکی از اساتید بنده در دانشکده برق دانشگاه خواجه نصیر، جناب آقای دکتر نکویی که با ایشان درس جالب و شیرین ریاضیات مهندسی پیشرفته داشتیم و بنده حقیر را با کتاب بسیار زیبای Mathematical Methods for Physicists اثر آقای Arfken آشنا کردند، همواره می گویند که دانشمندان بزرگ (مثل لاپلاس و نیوتون و ...) هیچ گاه از غلط گیر استفاده نمی کردند و خطاهایشان  را دور نمی ریختند! ایشان همواره می گویند که ایشان اصلا غلط گیر نداشته اند! (البته شاید چون هنوز آن موقع تکنولوژی غلط گیر نیامده بود! cheeky) یعنی همواره خطاهای خود را نیز نگاه می داشتند و دوباره و دوباره مرور می کردند تا مکان خطای خود را بیآبند و بالاخره اصلاحش کنند. 

این موضوع درباره ی هر کاری صدق می کند. ممکن است شما بعد از چند سال که هدفی را برای خود انتخاب کردید متوجه بشوید که هم هدف و هم راهی که آمده اید از ابتدا غلط بوده اند! حال در این موقعیت اصلا امکان پاک کردن هم وجود ندارد! پس شاید بهترین کاری که می شود کرد این است که با بررسی آن مراقبت کنیم که دیگر آن خطاها را مرتکب نشویم!

  • حسین اسمعیل زاده

شغلی که دوست داری!

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۳۸ ب.ظ

   یکی از سوال هایی که همواره ذهن من را درگیر کرده این سوال است که معیار انتخاب شغل چیست؟

   نیاز جامعه؟ توانایی های خودت؟ و یا علاقه هایت؟

   شاید خودخواهانه باشد اگر تنها علاقه ها را به عنوان معیار در نظر بگیریم. از طرفی جامعه نیازهای متنوع و گسترده ای دارد. توانایی ها نیز به مرور زمان و با تمرین زیاد بدست می آیند.

   ولی همه میدانیم که بعضی افراد در برخی زمینه ها (مثلا محاسبات ریاضی یا حافظه بصری و ...) استعداد خاصی دارند. از طرفی علاقه ها با برخورد با موقعیتهای مختلف و انسانهای مختلف و مقایسه ی اینها با هم شکل می گیرند. همچنین برخی نیازهای جامعه کاذب هستند و یا در الویت نیستند.

   خب آخرش که چه؟ من چکاره بشوم؟

   به نظر میرسد افراد در کارهایی که به انجام آنها علاقه مندند موفق تر عمل میکنند.

   من معمولا با کنار هم قرار دادن این گزاره آخر با سایر واقعیت های موجود (توانمندی ها و نیازهای واقعی جامعه) به این جمع بندی میرسم که:

«به نظر میرسد کاری را باید دنبال کنم که به آن علاقه دارم، به شرطی که از نیازهای اصلی جامعه باشد و استعداد حداقلی در موضوعات اصلی آن داشته باشم.»

 

   البته یک شرط صفرمی را (مثل قانون صفرم ترمودینامیک!) همواره باید در نظر داشت:

«اگر جامعه در شرایط جنگی قرار نداشته باشد!».

  • حسین اسمعیل زاده

کارهای کوچک، کارهای بزرگ

جمعه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۳۲ ب.ظ

«بسم الله الرحمن الرحیم»

   همیشه با خودم فکر میکردم که باید کارهای بزرگ یا مهمی انجام دهم تا نزد خداوند مقام بالایی پیدا کنم. هواپیمایی بسازم! موشکی هوا کنم! انقلابی در موضوعات اجتماعی به پا کنم!

   اما دیدم که آن مثل قدیمی که میگویند «سنگ بزرگ، نشانه ی نزدن است!» تا حد زیادی درست از آب در آمد. با تجربیاتی که بدست آوردم متوجه شدم که آدم باید اهداف بزرگ و بلند مدتی برای خود متصور باشد و بداند که میخواهد به کدام سمت برود، اما این تفکر که یک شبه یا چند شبه میتواند به آنها دست یابد، سخت غلط و بلکه گمراه کننده است. شاه کلید (امام کلیدِ!smiley) رسیدن به تمامی اهداف، نقشه راهی است که از تمارین بسیار کوچک (به ظاهر کوچک و بی اهمیت، اما در واقع مهم و تاثیرگذار) شروع میشود و صبر و تحمل بسیاری میطلبد تا به نتیجه برسد.

  • حسین اسمعیل زاده

اثبات وجود خدا

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۷ ب.ظ

«بسم الله الرحمن الرحیم»

   در این مقاله قصد دارم تا برهانی برای اثبات وجود خدا ارائه کنم. منظور از «خدا» در این مقاله، همان خدای یکتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد، همه چیز را خلق کرده است و در هر آن در حال رسیدگی به مخلوقات خود است. پس از خلق مخلوقات، آنها را رها نکرده است و هر آن به آنها رسیدگی می کند.

   طبق مشاهداتِ روزانه­، دریافته ­ایم که هستیِ بسیاری از چیزها به هستیِ چیزهای دیگری وابسته است. از طرفی با اینکه ممکن است تا به حال چیز یا چیزهایی را مشاهده نکرده باشیم که هستیِ ­اشان مستقل از هر چیز دیگری باشد، اما تصور این چنین چیزهای مستقلی امکان پذیر است. پس می ­دانیم چیزهایی وجود دارند که هستی ­اشان وابسته به چیزهای دیگری است و همچنین می­ توانیم چیزهایی را تصور کنیم (جدا از وجود داشتن یا نداشتن آن­ها در واقع) که هستی­ اشان کاملا مستقل از سایر چیزها باشد. با توجه به این مقدمه، در قضایایی که در ادامه می­ آید، به ترتیب گزاره ­های زیر اثبات خواهند شد:

  1. به جز حالت وابستگی و حالت استقلال، هیچ حالت دیگری برای هستیِ چیزها قابل تصور نیست.
  2. سلسله­ ی وابستگی­ های یک چیز وابسته به سایر چیزها، لزوماً به یک یا چند چیز مستقل می ­رسد.
  3. تنها و تنها یک چیز مستقل وجود دارد.

   در واقع با کمک قضیه­ ی دوم نشان داده می ­شود که چیزهای مستقلی خارج از تصورات ما و در واقع، وجود دارند و قضیه ­ی سوم نشان می­ دهد که تنها و تنها یک چیز مستقل وجود دارد.

   توجه کنید که در اثبات­ های آمده در این مقاله، دلیل استفاده از کلمه­ ی «چیز» این بوده که کلمه­ ای جامع هست. به این معنا که هر هستی با هر کیفیتی را می­ توان با این کلمه مورد خطاب قرار داد.

   از علامتِ # برای نشان دادنِ پایانِ هر اثبات، استفاده شده است.

  • حسین اسمعیل زاده

هدف این وبلاگ

پنجشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۴ ب.ظ

«بسم الله الرحمن الرحیم»

   من دین را مثل یک کره با شعاع بینهایت می‌دانم که نه تنها تمامی ابعاد زندگی، بلکه تمامی اشیاء را در بر می گیرد! این خاصیت دین شاید به دلیل انتصابش به خداوند باشد که حالق همه چیز، عالم به همه چیز و قادر به انجام هر کاری است. به همین دلیل مسلما بهترین شیوه ی زندگی و یا همان «دین» را تنها اوست که می داند و به علت عادل بودنش در اختیار بشر قرار داده است. اول باید تا حد امکان به این دین علم پیدا کرد تا بتوان عمل متناسب با آن انجام داد. البته ابن به معنای جدا بودن این دو ساحت و عدم تاثیرپذیری این دو از هم نیست.

   سعی ام در این وبلاگ این است تا با دوستان دغدغه‌مند و علاقه‌مند به برقراری عدالت، عالم و عامل به ساحت های مختلف دین شویم. فهم حداکثری ابعاد دینِ بهینه‌ای (اسلام) که خداوند متعال برای مردم وضع کرده است، لازمه ی برقراری عدالت است.

   در این وبلاگ سعی خواهم کرد یافته‌های خود را از دین اسلام ارا‌‌ئه کنم. البته این وبلاگ بیشتر نشان‌دهنده‌ی تلاش من در این راه است، تا جوابی حاضر و آماده. همچنین موضوعات دیگری را که دنبال خواهم کرد با شما به اشتراک می‌گذارم که شاید مهم‌ترین آن‌ها سیاست، ریاضیات، فیزیک و تفکرانم باشند (شاید کمی هم اقتصاد و جامعه‌شناسی)!

   از آن‌جا که قرآن خود را بیان‌کننده همه‌چیز می‌داند، خیلی علاقه‌مندم تا دریابم پاسخ قرآن به سوالات مختلف بشری چیست... علی‌الخصوص در زمینه‌های گفته شده.

 

  • حسین اسمعیل زاده