جهاد فی سبیل الله- ۲

بررسی‌های خام اخیرم، نشان از این دارد که مؤمنین باید با کار گروهی (حزبی) دنبال مبارزه با اولیای شیطان‌ و طاغوت باشند. دنبال احقاق حقوق مستضعفین و سرجای خود نشاندن مستکبرین! عملِ در این راه، جهاد فی سبیل الله است و در اینصورت حزب ایشان، حزب الله خواهد بود. در این راه هر کس کشته شود و یا دشمن را بکشد، اجر عظیمی در پیشگاه خداوند خواهد داشت!

حال بهتر است کلمات زیر و ارتباط آن‌ها با همدیگر را در قرآن بررسی کنم، باشد که راه‌گشا باشد:

۱- سبیل (الله)

۲- مستضعفین

۳- مستکبر

۴- طاغوت

۵- ولی

۶- حزب (الله)

۷- جهاد

۸- قتال

۱ ۰ ۰ دیدگاه

انجیل - ۱

انجیل یوحنا ۱۹-۲۱:

حضرت عیسی به نیقودیموس:

"و محکومیت در این است که نور به جهان آمد، اما مردمان تاریکی را بیش از نور دوست داشتند، چرا که اعمالشان بد است. زیرا هر آن که بدی را به جا آورَد از نور نفرت دارد و نزد نور نمی‌آید، مبادا کارهایش آشکار شده، رسوا گردد. اما آن که راستی را به عمل می‌آورَد نزد نور می‌آید تا آشکار شود که کارهایش به یاری خدا انجام شده است."

۰ ۰ ۰ دیدگاه

جهاد فی سبیل الله - ۱

چند وقتی است به این موضوع فکر می‌کنم که جهاد فی سبیل الله به چه معنا است؟ جدا از واکاوی کلمات در قرآن، در بررسی‌هایی که حول این موضوع و حول کلمه‌ی مستضعفین در قرآن داشتم به آیه‌ی زیر برخورد کردم (۷۵ نساء):

وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا ﴿۷۵﴾

جالب است که اینجا خداوند، سبیل الله را در کنار مستضعفین می‌آورد! همچنین نحوه‌ی بیان به گونه‌ای است که انگار می‌گوید و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و سبیل المستضعفین! 

حال چند سوال مطرح است، اول اینکه آیا این نحوه‌ی برداشت صحیح است؟ دیگر اینکه خدواند تمام کارها را تنها و تنها در صورتی خدایی می‌داند که برای رضای خدا باشد! چرا اینجا در ظاهر دو هدف برای قتال بیان کرده است؟ خدا و مستضعفین!

 

چند نکته‌ی بسیار جالب هم مطرح است. اول اینکه خدواند اینجا گفته المستضعفین و نه مستضعفین! انگار هر مستضعفی را منظور ندارد بلکه تنها آن مستضعفی که در ادامه توضیحش را می‌آورد منظور می‌کند! چرا که خدواند در جای دیگر از قرآن برخی مستضعفین را تخطئه می‌کند (۹۷ نساء):

إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّـهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً ﴿۹۷﴾

پس هر مستضعفی هم منظور نیست!

نکته دیگر اینکه خداوند درست در آیه‌ی بعدی از آیه‌ی اول (۷۶ نساء) می‌گوید:

الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿۷۶﴾

انگار اینجا تعریف تکمیلی هم از قتال در راه خدا ارائه می‌کند! انگار می‌گوید قتال در راه خدا برابر است با قتال با اولیای شیطان!

دو حدیث بسیار معروف هم، مباحثی نزدیک به این مفاهیم را بیان کرده‌اند که بسیار درخور توجه‌اند!

۱- امام صادق (ع) از پیامبر اسلام(ص): «هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست»

۲- امام صادق (ع) از پیامبر اسلام (ص):  «هر مسلمانی که ندای مسلمانی را بشنود که از او کمک می‌خواهد و پاسخ او را ندهد مسلمان نیست»

 

پ.ن. این‌ها تفکرات خامی است که چند وقتی است به آن فکر می‌کنم. راستش هم این است که تاکیدات بسیار خمینی به مفهوم مستکبر و مستضعف و نابود کردن مستکبرین و کمک به مستضعفین، جرقه اصلی این تفکرات است! علاوه برآن مفهوم وطن و دیگر اینکه وظیفه‌ی اصلی ما به عنوان مسلمان در جهان امروز چیست را نیز می‌توان از دلایلش دانست!

۰ ۰ ۰ دیدگاه

هندسه 1: فرق تشابه با تجانس

خب!

اولین جلسه از «چیزهایی که یاد می گیرم!»

 

هندسه! مطلبی که همواره توجه من را به خودش جلب کرده است!

در مطالعۀ کتاب آقای کی سِلِو (نویسنده روسی کتاب مشهور هندسۀ ابتدایی) با کلمۀ Congruence به معنای تجانس برخوردم!

معنای تشابه را می دانستم اما تجانس دیگر چه صیغه ای است؟

با کمی دقت در توضیحات کتاب و جستجو فهمیدم که تفاوت این دو از قرار زیر است:

1- وقتی می گویند دو شکل هندسی متشابهند که بتوان با تغییر مقیاس شکل و دوران های سه بعدی لازم (یا در هندسۀ صفحه ای، تنها با دوران و انعکاس) ، آن دو را روی هم انداخت!

2- اما تجانس! دو شکل وقتی با هم متجانسند که بتوان بدون تغییر مقیاس و تنها با دوران های سه بعدی (یا در هندسۀ صفحه ای، تنها با دوران و انعکاس) ، آن دو را روی هم انداخت!

 

برای فهم بهتر این موضوع بهتر است به شکل زیر نگاه کنید!

در شکل بالا دو مثلث سمت چپ، با هم متجانسند! این دو مثلت با مثلث سوم از سمت چپ، متشابهند! مثلث اول از سمت راست هم هیچ تجانس و تشابهی با هیچ کدام از سایر مثلث ها ندارد!!

تمام!

۰ ۰ ۰ دیدگاه

هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، درباره‌اش اختلاف کردید!

شخصی یهودی به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، درباره‌اش اختلاف کردید!

امام گفت: ما درباره‌ آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، اما شما یهودیان، هنوز پای شما پس از نجات از دریای نیل خشک نشده بود که به پیامبران گفتید: برای ما خدایی بساز، چنان که بت پرستان خدایی دارند! و پیامبر به شما گفت: شما مردمی نادانید!

نهج‌البلاغه، حکمت ۳۱۷، ترجمه مرحوم دشتی

 

آری، علی در بحبوحه‌ی اختلافات بین مسلمانان، این چنین از اسلام دفاع می‌کند. او مرز باریکِ عدم دفاع از اختلاف فعلی و جلوگیری از سوء استفاده‌ی دشمنان قسم خورده خارجی را می‌بیند. روی مرزی راه می‌رود که ما متوجهش نیستیم! طوری سخن می‌گوید که نه به ظاهر مسلمانان و منافقان داخلی می‌توانند از آن استفاده سیاسی کنند و نه دشمنان خارجی بهره‌ای از آن ببرند.

با یک تیر دو نشان می‌زند!

۱ ۰ ۰ دیدگاه

نوشتن از چیزهایی که یاد می‌گیریم!

   جمع بندی‌ام این شده است که اگر می‌خواهم چیزی را خیلی خوب یاد بگیرم بهتر است آن را به دیگران توضیح دهم. از این رو قصدم آن است که هرچه یاد می‌گیرم اینجا با همه به اشتراک بگذارم. این کار سه خوبی بزرگ دارد:

  1. اول اینکه، همانطور که گفتم باعث می‌شود آنچه یاد گرفته‌ام تثبیت و تکمیل شود، چراکه اگر بخواهید چیزی را برای شخصی توضیح دهید باید در آن موضوع بسیار وارد شوید.
  2. شاید برخی افرادی که مطالب این وبلاگ را می‌خوانند، گمشده خود را در جستجوهای من پیدا کنند.
  3. و اینکه خطاها و نقص‌های کارهای من مشخص می‌شود! چراکه نوشته‌ها و افکارم کمی در بوته نقد قرار می گیرند.
۱ ۰ ۰ دیدگاه

مشکل در همان جایی است که تو هستی

همیشه برای اصلاح اقتصاد، سیاست و فرهنگ طرح‌های بلندبالا و دور و درازی به ذهنم می‌رسد. غافل از اینکه همیشه مشکل پیش روی جشمانم هست و از آن رویگردانم!

به طور مثال کارم به خیابان بهبودی تهران افتاده بود. همیشه‌ی خدا تقاطع این خیابان با خیابان آزادی بوی گند فاضلاب می‌دهد! مشکلی که باید حل می‌کردم پیش جشمم بود!

مثال‌هایش زیاد است... مثلا سربازی...

همیشه با دوستان و آشنایان از بدی‌های بسیار زیاد دو سال سربازی اجباری می‌گفتم و داد و فغانم بلند بود که چرا باید اینگونه باشد ولی تلاشی تشکیلاتی و سازمان‌یافته در جهت حل آن نکردم! باز هم مشکل پیش چشمم بود...

ساده‌تر از این موضوع در خانه و زندگی خودمان و در محله‌ی خودمان بسیار زیاد است! مشکلاتی که شهرداری‌های ایجاد می‌کنند مثل عدم آبیاری صحیح درختان و هدر رفت بسیار زیاد آب با روش‌های فعلی آن هم در شرایط کم آبی، عدم تفکیک زباله‌ها در خانه‌ی خودمان و همجنین در محله و ...

مشکلات بسیار زیادی درست پیش روی جشمانمان هست. ولی به علت خودخواهی و اینکه فقط دنبال این هستیم که کار خودمان راه بیافتد همواره می‌خواهیم آن‌ها را دور بزنیم و اگر شخص دیگری نتوانست به ما ربطی ندارد! به درک! لابد مثل ما زرنگ نبوده! 

نه خیر برادر عزیز، او مثل شما پول نداشته که کلاس کنکور ثبت نام کند وگرنه رتبه‌اش ده برابر از تو بهتر می‌شد! کنکور را تو که می‌توانی به نحوی رد می‌کنی اما او نمی‌تواند! تو که می‌توانی، باید به حال همه فکر می‌کردی که آیا این کنکور بی‌عدالتی در حق همه هست یا نه؟ ولی با خود گفتی من که گذراندم، الان هم دارم کیفش را می‌کنم... گور بابای بقیه!

اما نگران نباش... این پیچاندن‌ها موقت است در زندگی این‌ها روی هم جمع می‌شود و گریبانت را می‌گیرد! آن روز، آن قدر قوی است که با یک ضربه تو را از پای در می‌آورد! آن جا دیگر دعا هم فایده ندارد!  و این سنت خدا است که از دهان محمد بیرون آمده:

«... چون امر به معروف و نهى از منکر انجام ندهند و از اهل بیت گزیدۀ من پیروى نکنند،خدا اشخاص شرور ایشان را بر آنان چیره مى‌فرماید و در آن حال نیکان ایشان هم که دعا کنند،مستجاب نمى‌شود.»

روضة الواعظین  ,  جلد۲  ,  صفحه۴۲۰ 

۱ ۰ ۰ دیدگاه

زندگی اجاره‌ای

اولین برخوردم با این ترکیب وصفی - زندگی اجاره‌ای - زیاد خوشایند نبود، اما ضربه‌ای بسیار محکم به من وارد کرد که هنوز جایش درد می‌کند و هر وقت می‌خواهم کاری انجام دهم توجه می‌کنم که از مصادیق آن نباشم! به بیان بهتر اجاره‌ای زندگی نکنم.

روزی سرکار بودم و وقت نهار شده بود. شاید چند ماهی بود که شرکت به جای جدید نقل مکان کرده بود و نمک‌دان نداشتیم. نمک بود اما به صورت بسته‌ی نمک و با شکل نامناسب چه از لحاظ بهداشتی و چه از لحاظ مصرف. 

بچه‌ها با این موضوع کنار آمده بودند و همه به شکلی از آن استفاده می‌کردند، گرچه با سختی! هیج‌کدام دنبال این نرفته بودیم که مشکل را از اساس حل کنیم! راه‌حلش هم بسیار ساده بود، خریدن نمکدان! حالا یا ما اصلا توجه نکرده بودیم که داریم قاشق را دور سرمان می‌چرخانیم یا مثل همه‌ی کارهای دیگر در زندگی، دنبال سمبل کاری بودیم.

از قضا استادم هم با ما در شرکت هم سفره بود و این موضوع را دید. با ناراحتی شدید که به مرز عصبانیت رسیده بود گفت که این چه وضعی است، خب یک نمکدان بخرید، چرا همواره اجاره‌ای زندگی می‌کنید؟ 

از ترس استاد یکی از بچه‌ها فردا نمکدانی خرید! اما داستان برای من همان‌جا تمام نشد! هر وقت می‌خواهم کاری را سمبل کنم و دنبال حل اساسی و ریشه‌ایش نمی‌روم، این حرف مثل خوره به جانم می‌افتد.... زندگی اجاره‌ای!

نباید طوری زندگی کرد که کار را از خود ندانست. باید طوری زندگی کرد که انگار تا آخر دنیا آن کار قرار است باقی بماند. باید طوری کار کرد که هیچ‌گاه دچار خرابی نشود. انگار که قرار است تا ابد باقی باشد. اگر اینطور با مسائل روبرو شویم همواره به دنبال سرمنشاء مشکلات خواهیم بود و نه پیچاندن!

دیگر هیچ‌گاه نخواهیم گفت این موضوع را کاری نمی‌شود کرد، تو سعی کن از کنارش عبور کنی و گلیم خود را از آب بیرون بکشی. دیگر نمی‌گوییم سالیان سال است که کنکور هست و کاریش نمی‌توان کرد تو خودت خوب کنکور بده! (یا سربازی، بانک، شهرداری و ...) دیگر نمی‌گوییم «همینی که هست!» یا به قول آذری زبان‌ها «بودی کی وار!».

همینی که هست بی معنی می‌شود، چرا که دنبال راه‌حل اصلی خواهیم بود تا درست و مالکانه زندگی کنیم، نه اجاره‌ای و گذرا.

۱ ۰ ۱ دیدگاه

نوشتن

نوشتن همیشه به من چیز اضافه کرده است! از کارهای روزانه گرفته تا پروژه‌های کاری!

وقتی چیزی را می‌نویسی باعث می‌شود تا آن چیز روی حافظه‌ات حک شود! درصد فراموشی‌اش بسیار کاهش می‌یابد. شاید آن دفتر یا آن‌جایی که در آن چیزی نوشته‌ای را هم گم کنی ولی اثر نوشتن روی ذهنت باقی خواهد ماند! خیلی جالب است!

۲ ۰ ۰ دیدگاه

ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آیین‌‏نامه‏‌های دانشگاه

بردگی علمی، شیوه‌ی جدیدی از بردگی است که بواسطه‌ی الزام مقالات ISI ، خصوصا برای دوره‌ی دکتری، در ایران باب شده است. با پول و منابع بیت‌المالِ مردم محروم و مستضعف، کارهایی پژوهشی مطابق نیاز کشورهای بیگانه انجام می‌شود، چرا که در غیر اینصورت مقالات شما را در مجلات خود چاپ نمی‌کنند و اگر چاپ نکنند شما یا دکتری نمی‌گیری، یا عضو هیئت علمی نمی‌شوی و یا اگر عضو هیئت علمی هم باشی، ارتقا پیدا نمی‌کنی!

در ادامه مقاله‌ی دکتر جعفر حیرانی نوبری - هیئت علمی مهندسی کنترل دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی  -در رابطه با "ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آیین‌‏نامه‏‌های دانشگاه" را آورده‌ام که در آن ایشان به صورت مفصل این فساد سیستماتیک را تشریح کرده‌اند. امید است که به لطف خدا با آگاهی هر چه بیشتر مردم، ریشه‌ی این شجره خبیثه خشکانده شود.

بردگی علمی
حجم: 493 کیلوبایت
 

۱ ۰ ۲ دیدگاه


پیمان
آخرین مطلب
پیوندها
بایگانی