تفکرات قرآنی - سوره جن - ۱
حالا چرا سوره جن؟ اسمش که ترسناک به نظر میرسد!
دلیلش برمیگردد به آیاتی از این سوره که مشتقی از سه حرف اصلی «ق س ط» در آن بکار رفته است.
تصمیم گرفتم که به عنوان تمرین عربی (چون نزدیک به سه ماه است که در معهد الضاد دارم عربی میاموزم) و تمرین تدبر در قرآن این سوره را انتخاب کنم (خود این واژه تدبر هم عجب واژه خوبی برای تفکر است!) را انتخاب و بررسی کنم.
آیه اول این سوره عبارت است از:
«قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرࣱ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبࣰا»
یکی از علایق همیشگی من، بررسی نحوی و صرفی آیات قرآن بوده است.
بیایید از این آیه شروع کنیم:
کنش سیاسی
کنش سیاسی بدون هدف، بی معناست و در بهترین حالت به جنگ قدرت می انجامد.
تلاش برای دستیابی به قدرت اگر بدون اهدافی عقلانی و شرعی باشد، از نفس برمی خیزد و شیطانی است.
اما اگر اهدافی الهی با روش هایی الهی دنبال شوند، قدرت و دستیابی به آن لازم است چراکه بدون قدرت یا کار خاصی از ما برنمی آید و یا اثر نهایی خود را ندارد.
در زمان هایی هم که ناتوان از دستیابی به قدرت هستیم، باید مشغول تیم سازی، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی باشیم و مبارزات سیاسی خود را مخفیانه پیگیری کنیم.
اهداف یک مبارزه سیاسی اسلامی در ایران حاضر چه می تواند باشد؟
این پرسشی است که چندوقتی است ذهنم را درگیر کرده است... جواب اولیه ای که از آیات قرآن به آن دست یافته ام «اقامه قسط» است. حکمت بعثت انبیا این است که مردم را به اقامه قسط فراخوانند.
اخیرا تحقیقی را درباره این مفهوم و موارد استفاده آن در قرآن انجام می دهم. امید دارم که از طریق این مفهوم بتوان به اهداف اصلی یک حکومت اسلامی-قرآنی دست یافت.
سیاست در قرآن - ۳
«بسم الله الرحمان الرحیم»
در راستای نوشته روز پیشین باید اضافه کنم که مطالعه در رابطه فرهنگ ایران و اسلام و همچنین مطالعه درباره فرهنگ ایرانیان و مسلمانان معاصر (که تشابهات و تفاوتهایی دارند)، کاری واجب و الزامی است.
هر تعریفی که از پیشرفت داشته باشیم و هر هدفی را که برای جامعه خود به عنوان هدف والا بپنداریم، ناچاریم تا برای رسیدن به آن ابتدا بدانیم که چقدر تا آن فاصله داریم؟ برای اندازهگیری این فاصله قبل از همهچیز باید بدانیم که در کجا ایستادهایم؟ مختصات فرهنگی ما چگونه است؟ پاسخ به این پرسشها علاوه بر اینکه به خودآگاهی ما از وضع کنونی کمک میکند، ما را از این بی هویتی و بی خویشتنی میرهاند.
بالاخره خواهیم دانست: ۱-ایران کجاست؟ ۲-ایرانی کیست؟ ۳-اسلام چیست؟ ۴-مسلمان چگونه میزید؟ ۵-ایرانی و مسلمان معاصر، چگونه زیستی دارند؟ ۶-آیا مسلمان و ایرانی معاصر به ایرانی و مسلمان بودن خود (مطابق آنچه فرهنگ ایرانی، کتاب و سنت اسلامی و عقل عرضه میکنند) پایبند است یا در ملغمهای از ناآدابهای جهان معاصر گم گشته؟
به نظر پاسخ به این پرسشها بسیار اهمیت دارد و باید در راستای پاسخگویی به آنها گامهای جدی برداشت. اگر ما روزی بفهمیم که «ایرانی مسلمان حقیقی» کیست، به جهان چگونه مینگرد و در جهان خارج چگونه عمل میکند؛ آن روز، زمانی است که خواهیم دید این «ایرانی مسلمان» بودن ارزشش را دارد یا نه؟
گذشتگان و بزرگان این سرزمین، به این پرسش پاسخ «آری» دادهاند. این ایده ارزش جنگیدن دارد، نه به خاطره اینکه سودی به ما میرسد (که صد البته میرسد!) و نه به این خاطر که صدها خطر احتمالی را دفع میکند (که میکند!)، بلکه تنها و تنها به این دلیل که این بهترین کار است؛ برای اینکه ایرانی مسلمان بودن، عقلانیترین کار ممکن برای امثال من است!!
و اما بعد.
پیروی نوشتهها، ابتدا باید بررسی کنم که چه کلماتی در قرآن هستند که به مفاهیم زیست سیاسی انسانها اشاره کردهاند. چندی پیش در سفر مشهد (۴ تا ۸ فروردین همین سال) به کتابی از آقای سید احمد علمالهدی (امام جمعه فعلی مشهد) برخورد کردم با نام «سیاست در قرآن» که کتابی دو جلدی است و در آن سعی کرده است تا با توجه به سرفصلهای علوم سیاسی که در دانشگاهها تدریس میشوند و بین دانشمندان این حوزه رایج است، کلمات و عبارات مربوطه از قرآن را استخراج کند و با کمک آنها نظام سیاسیای که در قرآن مطرح شده است را بیان کند.
برای شروع میتوان از کلماتی که ایشان در کتاب خود آوردهاند شروع کرد و هریک از کلمات گفته شده را در قرآن کریم مورد ارزیابی قرار داد.
سیاست در قرآن - ۲
«بسم الله الرحمان الرحیم»
سیاست در قرآن-2
یکی از کارهای اولیه در ارتباط با این تحقیق این است که کلمات مربوط به حوزه سیاست را در قرآن پیدا کنم و سپس در چند حوزه این کلمات را بررسی کنم:
این کلمات و هم ریشههای آنان در کدامین آیات قرآن آمدهاند؟
با توجه به آیاتی که این کلمات و هم ریشههایش در آنان استفاده شده است، چه کلمه معادل فارسی میتوان برای آن در نظر گرفت؟
سامانهای که قرآن به عنوان سامانهی الگو در زمینه حکرانی معرفی میکند، چگونه سامانهای است؟
پ.ن: از جمله نکات فرعی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- بهتر است تمامی یادداشتها دیجیتال باشند (اگر رایانه در دسترس نبود میتوان از گوشی استفاده کرد)، ۲- باید کتابهای مطرح نوشته شده در زمینه سیاست را به صورت جدی مطالعه کرد، ۳- باید در زمینهی شیوههای تحقیق در قرآن مطالعه کرد. از جمله کتابهای خوب در این زمینه میتوان به «قرآن شناخت» اثر استاد خرمشاهی اشاره کرد. ایشان در این کتاب منابع بسیار دیگری را معرفی کردهاند و علوم لازم برای تحقیق در قرآن را معرفی نمودهاند. در مجموع مطالعه این اثر موجب آشنایی سطح بالایی با فرهنگ قرآن میشود. ۴- مطالعه دروس حوزوی و ادبیات عرب را باید با جدیت بسیار پیگیری کنم. در واقع میخواهم، مجتهد مسلم سیاست شوم.
سیاست در قرآن - ۱
بسم الله
برای بررسی یک موضوع در قرآن و در واقع پرسش از ایشان، بهتر است ابتدا پرسش خود را دقیق و مشخص بنویسیم. بعد، کلماتی که قرآن در آن رابطه بکار برده است را پیدا کنیم. سپس کاربرد این کلمات در قرآن را در نظر گرفت تا بتوان به نظر قرآن در آن عرصه دست یافت. اینگونه امید است تا به علمی قرآنی دست یافت.
چند صباحی است که به حکمرانی مطلوب از دیدگاه قرآن میاندیشم:
«از نظر قرآن، که کلام خداوند است، بهترین شیوه حکمرانی میان مردم چیست؟»
این اولین پرسش است. پرسشهای بعدی به قرار زیر است:
برای رسیدن به این جایگاه مطلوب، چه باید کرد؟
با توجه به وضع فعلی جامعه من، نقطه شروع بهینه کجاست؟
و...
و البته خود قرآن پرسشهای بهتری را مطرح خواهد کرد که پاسخهای آنها را نیز داده است!!
چه باید کرد؟ - ۲
اول قسمت یک را بخوانید!
و اما بعد.
این روزها یکی از سوالات اصلی من، شیوهی صحیح حکمرانی است. بهترین شیوه چگونه است؟
با توجه به اینکه طبق قرآن، پیامبر بهترین الگو برای هر انسانی است، جمعبندی من این است که برای پاسخ به پرسش خود باید زندگانی پیامبر و علیالخصوص شیوهی حکمرانی او و جانشین برحقش علی را محققانه دنبال کنم. آنقدر از آنها بخوانم و بدانم که گویی آنها را درک کردهام و در زمانهی ایشان زیستهام.
طبق ادعای قرآن، بهترین پاسخ ممکن را آنجا خواهم یافت. طبیعتا باید حواسم باشم که معیار عمل پیامبر و علی، قرآن بوده است. در واقع تمام تلاش ایشان آن بوده است که هرآنچه خدا در قرآن گفته است را پیاده کنند و اندکی از آن تخطی نکنند. با این توضیح بدیهی به نظر میرسد که قرآن باید سرلوحهی تمامی بررسیها، حتی بررسی احادیث وارده و هر آنچه هست باشد.
قرآن بیانکنندهی همه چیز است. پیامبر و علی عامل به دستورات قرآن بودند. اصول هرچیزی (اعم از حکمرانی صحیح) در قرآن آمده است. یزرگترین و شاید تنهاترین کار ائمه استخراج فروع از اصول و عمل براساس این اصول و فروع بوده است!
طبق آنچه گفته شد، تصمیم گرفتم تا کتابهایی را درباره زندگی پیامبر و شیوهی به حکومت رسیدن و حکومتداری ایشان بخوانم. سه کتاب اولی که در این زمینه پیدا کردم:
۱- پیامبری و انقلاب
۲- پیامبری و جهاد
۳- پیامبری و حکومت
هر سه اثر جلالالدین فارسی
در واقع این سه کتاب فازهای مختلف دعوت پیامبر را در قالب شأن نزول آیات قرآن بیان میکنند.
یک کتاب دو جلدی دیگر هم از آقای جعفر سبحانی درباره زندگانی پیامبر پیدا کردهام که طبق شنیدهها کتاب خوب و جالبی است. نامش "فروغ ابدیت" است.
تصمیم بر آن دارم تا این کتابها را بخوانم و آنچه را فهمیدهام در همینجا گزارش نمایم. امیدوارم که به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنم.
خدا در قرآن - ۰
فکر کنم ۴، ۵ سال پیش بود که با عطشی فراوان دنبال راههای مختلف اثبات وجود خداوند آفریننده و پیش برندهی تمام موجودات میگشتم.
در ذهنم پرسشهای بسیاری میچرخید؛ آفریننده یا آفرینندههایی برای این جهان وجود دارد؟ این آفرینندهها چندتایند؟ چگونه هستند؟ آیا جهان را آفریدهاند و آن را به حال خود رها کردهاند؟ بعد از مرگ چه اتفاقی میافتد؟ این خدا یا خدایان جهان را چگونه آفریده و چه انتهای متصوری (در صورت وجود) برای آن در نظر گرفتهاند؟ آیا راه بهینهای برای زندگی در این جهان وجود دارد؟ و ...
با مطالعهی کتابهای مختلف، اثباتهای ادعایی متفاوت و تقریرهای متفاوتترِ هر یک، به صورت اثباتی در وجود خداوندِ آفرینندهی پیش برندهای که تمام جهان، آفرینش اوست و این جهان لحظهای بدون رسیدگی او پابرجا نمیماند و سرتاپا وابستگی به اوست، رسیدم! البته به زعم خودم.
برای خواندن این اثبات به این لینک مراجعه کنید.
البته حالا که نگاه میکنم بخش آخر اثبات که دربارهی اثبات یگانگی خداوند است کمی نَچسب است و امیدوارم که در آیندهای نه چندان دور اثبات بِچَسب تری! برای این بخش ارائه کنم.
و اما بعد. موضوع این نوشته، خدا در قرآن؛ چند وقتی است با خود میگویم که اگر قرآن مدعی ارائهی پاسخ به تمامی پرسشهاست، پس حتما باید پاسخ درخوری برای این پرسش (وجود خدا و کیفیت وجود او)، داشته باشد.
طبق انتظار پیشینی، دیدم که قرآن حرفهای زیادی در این زمینه زده است.
در اینجا آیاتی که مشخصا در همین زمینه هستند را میآورم:
۱ - آیهای دربارهی لزوم عقلی وجود آفریننده یا آفرینندههایی برای جهان:
- أَمۡ خُلِقُواْ مِنۡ غَیۡرِ شَیۡءٍ أَمۡ هُمُ ٱلۡخَٰلِقُون؟ *
أَمۡ خَلَقُواْ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَۚ بَل لَّا یُوقِنُونَ (طور: ٣٥ و ٣٦)
یا ایَّها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَی اللّه وَاللّه هُوَ الغَنیِ الحَمید (فاطر: ١٥)
۲- آیاتی دربارهی اثبات یگانگی آفریننده:
- یَٰصَٰحِبَیِ ٱلسِّجۡنِ ءَأَرۡبَابٞ مُّتَفَرِّقُونَ خَیۡرٌ أَمِ ٱللَّهُ ٱلۡوَٰحِدُ ٱلۡقَهَّارُ (یوسف: ۳۹)
- مَا ٱتَّخَذَ ٱللَّهُ مِن وَلَدٖ وَمَا کَانَ مَعَهُۥ مِنۡ إِلَٰهٍۚ إِذٗا لَّذَهَبَ کُلُّ إِلَٰهِۭ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعۡضُهُمۡ عَلَىٰ بَعۡضٖۚ سُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ (مؤمنون: ٩١)
- لَوۡ کَانَ فِیهِمَآ ءَالِهَةٌ إِلَّا ٱللَّهُ لَفَسَدَتَاۚ فَسُبۡحَٰنَ ٱللَّهِ رَبِّ ٱلۡعَرۡشِ عَمَّا یَصِفُونَ (أنبیاء: ٢٢)
با بررسیهای اولیه، آیات بسیار دیگری نیز هستند که به صورت مستقیم و غیر مستقیم به این موضوع پرداختهاند، اما آیات بالا شکل استدلالی دارند. به این معنا که برای اثبات گزارهای مشخص، مقدماتی بدیهی را در نظر گرفتهاند و با استفاده ار اصولی منطقی به نتیجه رسیدهاند.
امیدوارم با بررسی دقیق آیات بالا، بتوانم به اثباتهای دقیقی برسم.
تعلیم التوصیف الله فی القرآن
أعزم أن أعلم القرآن و أکسب منها ما أرید فی حیاتی من حیث الانفرادیة و الاجتماعیة، دنیویة و الاخرویة. إبتدأ هذا السبیل بتعلیم التوصیف الله فی الکتاب.
چه باید کرد؟ - ۰
راستش این سوالی است که هرچند وقت یکبار از خودم یا دیگران میپرسم. امروز هم از استاد عزیزم این سوال را پرسیدم... ایشان طبق روال معمول چندبار قبلی که همین سوال را پرسیده بودم، یک جواب بیشتر نداشتند: "آگاهی رسانی".
ایشان به من میگویند که بهترین کاری که الان میتوانم برای بهبود وضعیت جامعه خودم انجام دهم آگاهی رسانی به مردم است؛ در حد خودم.
آنچه را که فهمیدهام درستش چیست، به پدر و مادرم، همسرم، اطرافیانم، دوستانم و ... به شیوهای صحیح انتقال دهم. سعی کنم درباره آن یک آگاهی جمعی ایجاد کنم تا مردم به خود بیایند و جلوی بیشتر مظلوم واقع شدن خود را بگیرند.
البته به نظر خودم باید برای آگاهی رسانی به دیگران، خودم در زمینه مورد نظر آگاه باشم. تا میتوانم قرآن بخوانم و در آیات آن فکر کنم. عقل خود را بکار بیاندازم و استدلالهای قرآن را بفهمم. قرآن را به چالش بکشم. خلاصه، متخصص قرآن شوم. چراکه قرآن ادعا میکند هم به همهی سوالات پاسخ داده، هم مطلوبها را نشان داده و هم راههای رسیدن به مطلوبها را بیان کرده است.
شما را هم به خواندن قرآن، فکر کردن روی آیاتش و به چالش کشیدن آن دعوت میکنم. کتابی است با ادعاهای بسیار بزرگ!
انجیل - ۱
انجیل یوحنا ۱۹-۲۱:
حضرت عیسی به نیقودیموس:
"و محکومیت در این است که نور به جهان آمد، اما مردمان تاریکی را بیش از نور دوست داشتند، چرا که اعمالشان بد است. زیرا هر آن که بدی را به جا آورَد از نور نفرت دارد و نزد نور نمیآید، مبادا کارهایش آشکار شده، رسوا گردد. اما آن که راستی را به عمل میآورَد نزد نور میآید تا آشکار شود که کارهایش به یاری خدا انجام شده است."
دستهبندی
کلمات کلیدی
آخرین مطلب
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۲)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۴)
- آبان ۱۴۰۲ (۳)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۴)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۱ (۱)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۴)
- مهر ۱۴۰۱ (۲)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۳)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- مرداد ۱۳۹۹ (۴)