پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

سکوت علما، سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده [نهج البلاغه : خطبه ۳]

پیمان

سیاست در قرآن - ۳

پنجشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۳۲ ق.ظ

«بسم الله الرحمان الرحیم»

در راستای نوشته روز پیشین باید اضافه کنم که مطالعه در رابطه فرهنگ ایران و اسلام و همچنین مطالعه درباره فرهنگ ایرانیان و مسلمانان معاصر (که تشابهات و تفاوت‌هایی دارند)، کاری واجب و الزامی است.

هر تعریفی که از پیشرفت داشته باشیم و هر هدفی را که برای جامعه خود به عنوان هدف والا بپنداریم، ناچاریم تا برای رسیدن به آن ابتدا بدانیم که چقدر تا آن فاصله داریم؟ برای اندازه‌گیری این فاصله قبل از همه‌چیز باید بدانیم که در کجا ایستاده‌ایم؟ مختصات فرهنگی ما چگونه است؟ پاسخ به این پرسش‌ها علاوه بر اینکه به خودآگاهی ما از وضع کنونی کمک می‌کند، ما را از این بی هویتی و بی خویشتنی می‌رهاند.

بالاخره خواهیم دانست: ۱-ایران کجاست؟ ۲-ایرانی کیست؟ ۳-اسلام چیست؟ ۴-مسلمان چگونه می‌زید؟ ۵-ایرانی و مسلمان معاصر، چگونه زیستی دارند؟ ۶-آیا مسلمان و ایرانی معاصر به ایرانی و مسلمان بودن خود (مطابق آنچه فرهنگ ایرانی، کتاب و سنت اسلامی و عقل عرضه می‌کنند) پایبند است یا در ملغمه‌ای از ناآداب‌های جهان معاصر گم گشته؟

به نظر پاسخ به این پرسش‌ها بسیار اهمیت دارد و باید در راستای پاسخگویی به آن‌ها گام‌های جدی برداشت. اگر ما روزی بفهمیم که «ایرانی مسلمان حقیقی» کیست، به جهان چگونه می‌نگرد و در جهان خارج چگونه عمل می‌کند؛ آن روز، زمانی است که خواهیم دید این «ایرانی مسلمان» بودن ارزشش را دارد یا نه؟

گذشتگان و بزرگان این سرزمین، به این پرسش پاسخ «آری» داده‌اند. این ایده ارزش جنگیدن دارد، نه به خاطره اینکه سودی به ما می‌رسد (که صد البته می‌رسد!) و نه به این خاطر که صدها خطر احتمالی را دفع می‌کند (که می‌کند!)، بلکه تنها و تنها به این دلیل که این بهترین کار است؛ برای اینکه ایرانی مسلمان بودن، عقلانی‌ترین کار ممکن برای امثال من است!!

 

و اما بعد.

پیروی نوشته‌ها، ابتدا باید بررسی کنم که چه کلماتی در قرآن هستند که به مفاهیم زیست سیاسی انسان‌ها اشاره کرده‌اند. چندی پیش در سفر مشهد (۴ تا ۸ فروردین همین سال) به کتابی از آقای سید احمد علم‌الهدی (امام جمعه فعلی مشهد) برخورد کردم با نام «سیاست در قرآن» که کتابی دو جلدی است و در آن سعی کرده است تا با توجه به سرفصل‌های علوم سیاسی که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شوند و بین دانشمندان این حوزه رایج است، کلمات و عبارات مربوطه از قرآن را استخراج کند و با کمک آن‌ها نظام سیاسی‌ای که در قرآن مطرح شده است را بیان کند.

برای شروع می‌توان از کلماتی که ایشان در کتاب خود آورده‌اند شروع کرد و هریک از کلمات گفته شده را در قرآن کریم مورد ارزیابی قرار داد.

  • حسین اسمعیل زاده

سیاست در قرآن - ۲

دوشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۴۰۳، ۰۱:۲۸ ق.ظ

«بسم الله الرحمان الرحیم»

سیاست در قرآن-2

یکی از کارهای اولیه در ارتباط با این تحقیق این است که کلمات مربوط به حوزه سیاست را در قرآن پیدا کنم و سپس در چند حوزه این کلمات را بررسی کنم:

  1. این کلمات و هم ریشه‌های آنان در کدامین آیات قرآن آمده‌اند؟

  2. با توجه به آیاتی که این کلمات و هم ریشه‌هایش در آنان استفاده شده است، چه کلمه معادل فارسی می‌توان برای آن در نظر گرفت؟

  3. سامانه‌ای که قرآن به عنوان سامانه‌ی الگو در زمینه حکرانی معرفی می‌کند، چگونه سامانه‌ای است؟

 

پ.ن: از جمله نکات فرعی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- بهتر است تمامی یادداشت‌ها دیجیتال باشند (اگر رایانه در دسترس نبود می‌توان از گوشی استفاده کرد)، ۲- باید کتاب‌های مطرح نوشته شده در زمینه سیاست را به صورت جدی مطالعه کرد، ۳- باید در زمینه‌ی شیوه‌های تحقیق در قرآن مطالعه کرد. از جمله کتاب‌های خوب در این زمینه می‌توان به «قرآن شناخت» اثر استاد خرمشاهی اشاره کرد. ایشان در این کتاب منابع بسیار دیگری را معرفی کرده‌اند و علوم لازم برای تحقیق در قرآن را معرفی نموده‌اند. در مجموع مطالعه این اثر موجب آشنایی سطح بالایی با فرهنگ قرآن می‌شود. ۴- مطالعه دروس حوزوی و ادبیات عرب را باید با جدیت بسیار پیگیری کنم. در‌ واقع می‌خواهم، مجتهد مسلم سیاست شوم.

  • حسین اسمعیل زاده

سیاست در قرآن - ۱

پنجشنبه, ۳۰ فروردين ۱۴۰۳، ۱۲:۲۰ ق.ظ

بسم الله

برای بررسی یک موضوع در قرآن و در واقع پرسش از ایشان، بهتر است ابتدا پرسش خود را دقیق و مشخص بنویسیم. بعد، کلماتی که قرآن در آن رابطه بکار برده است  را پیدا کنیم. سپس کاربرد این کلمات در قرآن را در نظر گرفت تا بتوان به نظر قرآن در آن عرصه دست یافت. اینگونه امید است تا به علمی قرآنی دست یافت.

چند صباحی است که به حکمرانی مطلوب از دیدگاه قرآن می‌اندیشم:

«از نظر قرآن، که کلام خداوند است، بهترین شیوه حکمرانی میان مردم چیست؟»

این اولین پرسش است. پرسش‌های بعدی به قرار زیر است:

برای رسیدن به این جایگاه مطلوب، چه باید کرد؟

با توجه به وضع فعلی جامعه من، نقطه شروع بهینه کجاست؟

و...

 

و البته خود قرآن پرسش‌های بهتری را مطرح خواهد کرد که پاسخ‌های آن‌ها را نیز داده است!!

  • حسین اسمعیل زاده

با ادب چون چمران

سه شنبه, ۲۱ فروردين ۱۴۰۳، ۱۰:۰۱ ق.ظ

"بسم الله"

خوب است که در سال نو چند تصمیم مهم بگیریم و خود را به عمل به آن‌ها پایبند بدانیم. به نظرم مهم‌ترین تصمیم بنده در این سال پیش رو، با ادب و نزاکت صحبت کردن در همه حال و همه جا است.

تابحال مصاحبه‌ها و صحبت‌های چمران را از تلویزیون یا بسترهای دیگر دیده‌اید؟ انگار که دارد از روی یک متن از پیش نوشته شده که چندبار ویرایشش کرده، می‌خواند!

  • حسین اسمعیل زاده

در رثای دوری

يكشنبه, ۱۳ اسفند ۱۴۰۲، ۱۱:۱۷ ب.ظ

از قدیم هم می‌گفتند که دوری یار و ناکامی از وصال او رنج فراوان دارد. رنجی روحی که در عین بهره‌مندی از تمامی نعمات، انسان را سرگشته وادی حیرت می‌کند. 

برای ما می‌گفتند که شاعرانی مثل حافظ وقتی از دوری یار می‌گویند برای نرسیدن به خداست که ناله می‌کنند... اما برای هر انسانی که دل در گروی معشوقی خاکی دارد این موضوع از روز روشن‌تر است که دوری بعد از وصال، مثل مرگ است. مثل دود خفه‌کننده‌ای است که بعد از خاموش شدن آتش و خاکستر شدن همه‌چیز حاصل می‌شود... وقتی خانه دل سوخته و هیچ نمانده، تازه زمان خفگی و بغض‌های فروخورده شروع می‌شود.

شاید خدا این دوری‌ها را قرار داده است تا ما بزرگ شویم و بزرگ ببینیم. دیدمان وسیع شود و معشوق واقعی را دریابیم. گویند راه این معشوق، خودِ رسیدن است، اما چه خوش باشد آن زمانی که به او برسیم... تنها او باشد و او و غیر از او، هیچ.

  • حسین اسمعیل زاده

موضوعات چالشی

جمعه, ۸ دی ۱۴۰۲، ۱۱:۰۵ ب.ظ

موضوعاتی که در ادامه می‌آورم، ذهن من را درگیر کرده‌اند که امیدوارم برای آن‌ها از قرآن و احادیث جواب‌هایی عقلانی پیدا کنم:

۱- اثبات وجود خداوند یکتا که خالق و پرورش‌دهنده‌ی تمام موجودات جهان است،

۲- اثبات عادل بودن این خدا،

۳- اختیار و محدوده‌ی آن.

  • حسین اسمعیل زاده

پیامبری و انقلاب - ۱

سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲، ۱۱:۲۶ ب.ظ

مطالعه کتاب "پیامبری و انقلاب" آقای جلال‌الدین فارسی (چاپ ۱۳۶۱) را شروع کرده‌ام. سعی‌ام این است که هر روز مقداری از این کتاب را بخوانم و قسمت‌هایی از آن که برایم جالب بوده است و یا برداشت‌های خودم از آن را، بنویسم.

امروز مقدمه‌اش را تمام کردم. چند بخش جالب در مقدمه وجود دارد.

در پایین صفحه ۱۰ نویسنده شروع می‌کند به توضیح دادن درباره‌ی علت لزوم دانستن شرایط و اسباب نزول آیات و سوره‌ها:

   " فراگیری مومنان در دوره وحی، به فراگیری دانشجویانی می‌ماند که پزشکی را با استاد خویش در بالین بیماران و در اتاق عمل، می‌آموزند.

   هر آیه، سوره و مجموعه آیات شرایط نزولی دارد. ولی برخی از آن‌ها شناخته شده و در تاریخ ثبت است. از اینهاست که مفسران به عنوان شأن یا سبب نزول یاد می‌کنند. درک معنای دقیق آیه و مجموعه آیات هنگامی میسر است که شرایط نزول یا شأن و سبب آن معلوم گردد. از اینرو  مفسران از اصحاب پیامبر گرفته تاکنون بدان التفات نمو‌ده‌اند و بعضی کتاب‌های مستقلی در این باب نگاشته‌اند."

از اینجا تا چند پاراگراف، نویسنده اسامی نویسندگان و کتاب‌های مهم در زمینه اسباب نزول را می‌آورد. همچنین از نویسندگانِ کتب مربوطه نقل می‌کند که این علم بسیار مهم است و ابوالقاسم حسن بن محمد بن حبیب نیشابوری در کتاب "التنبیه علی فضل علوم القرآن" کار را تا آنجا پیش می‌برد که:

"...[شرایط و هنگام و جهات نزول قرآن] بیست و پنج گونه است که اگر کسی آن‌ها را نشناسد و تمیز ندهد، روا نباشد که سخن درباره کتاب خدای تعالی گوید."

نظر این کمترین آن است که، گرچه علم به علوم گفته شده مطلوب و برخی اوقات واجب است، اما باید توجه کرد که این خود حجابی در فهم و خواندن قرآن نباشد. مثلا در فهم آیه‌ی "أم خلقوا من غیر شیء أم هم الخالقون" لازم نیست تا اسباب نزول و زمان و مکان و شرایط جامعه در زمان نزول را بدانیم. این آیه یک استدلال عقلانی بسیار قوی را مطرح می‌کند که فارغ از دانستن جهات گفته شده، قابل بررسی و مطالعه است! گرچه علوم مذکور، در فهم بستر اجتماعی زمان نزول، فهم مصادیق، یافتن اصول و ... بسیار کمک کننده خواهد بود.

در ادامه بیان می‌کند که پس از رحلت پیامبر، برترین و بزرگترین حافظ و راوی قرآن حضرت علی(ع) است و ترتیب نزولی که هم‌اکنون به دست ما رسیده است، ارثیه ایشان برای حضرت امام جعفر صادق است. همچنین ترتیب نزولی از ابن عباس (شاگرد بلافصل علی(ع)) در دست است که با ترتیب اول، تطابق دارد.

در آخر مقدمه نکاتی را بیان می‌دارد:

   "قرآنی که به ترتیب نزولش مرتب باشد، تاریخی را که در شأن و اسباب نزول نوشته و نقل گشته است تصحیح می‌کند، مهم‌ترین حوادث عصر رسالت را که نزول سوره‌ها و مجموعه‌های آیات است بیان می‌دارد، آنچه را بنام حدیث از پیامبر نقل گشته و جزئی از تاریخ حیات وی است ارزیابی و رد و قبول می‌کند، سیره حضرتش را و تاریخ امت را در مرحله تکوین و رشد و قوام می‌نگارد و آنچه را در وقایع و اعمال آن دوره گفته و نوشته‌اند بر محک خویش می‌آزمایش. نگاشتن سیره رسول خدا بی استناد به قرآن، بی حرمتی به پیامبر و حقیقت، و فاحشترین جنایت است. از اینروست که نخستین سیره‌نویسانِ متعهد بسیار آیه و سوره را شاهد و دلیل و مستند سخن خویش می‌آورند و خیلی از روایات را مقرون با آیات قرآنی می‌سازند. چنانکه در صفحات سیره ابن اسحاق و مغازی ابن شهاب زهری و سپس طبقات ابن سعد دیده می‌شود."

این نکات در واقع بیان می‌کند که اصل، قرآن است و حالا که قرآن و ترتیب نزولی در اختیار ما است، باید از سنگ محک آن برای سنجش احادیث و گزارش‌های تاریخی استفاده کنیم، نه اینکه قرآن را گوشه‌ای نهاده تا خاک بخورد و مشغول توهمات خویش گردیم.

  • حسین اسمعیل زاده

کتاب "متاستاز اسرائیل" از کورش علیانی

شنبه, ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۳۰ ق.ظ

این جنگ اخیر فلسطینی‌ها (۷ اکتبر ۲۰۲۳) برای‌ بیرون راندن رژیم اسرائیل از سرزمینِ فلسطینی‌ها (تمام آنچه اسرائیل در اختیار دارد) و کشتار بی‌مهابای مردم عادی فلسطینی توسط اسرائیل دوباره من را به فکر فرو برد تا بهتر و بیشتر درباره این رژیم بخوانم.

از شروع جنگ در همین فکرها بودم که در توئیتر دیدم که آقای علی رکاب، فروشنده محترم کتاب در شعبه انقلاب کتابفروشی اسم، در کتابفروشی مذکور بخشی را به کتاب‌هایی درباره اسرائیل اختصاص داده‌اند تا به سهم خود نقشی را در آگاهی مردم ایفا کنند. من هم که از خدا خواسته به راسته‌ی خیابان انقلاب، حد فاصل مترو تئاترشهر تا مترو میدان انقلاب که بهشتِ من است!، مراجعه کردم تا کتاب مناسبی در این زمینه تهیه کنم.

وارد کتابفروشی اسم شدم و بخش مربوطه را نیز یافتم. راستش با دیدن قیمت کتاب‌ها که از حدود ۱۵۰ هزار تومان شروع می‌شد (در تاریخ امروز قیمت دلار حدود ۵۰ هزار تومان و حداقل حقوق کارگران حدود ۸ میلیون تومان است!)، برق از سرم پرید و طبق معمول این‌ روزها دنبال آن کتاب‌ها در کتابخوان‌های الکترونیکی گشتم!

دو کتاب چشمم را گرفته بود: ۱- متاستاز اسرائیل و ۲- اختراع قوم یهود.

هیچ کدام را در کتابخوان‌های مشهور (طاقچه و فیدیبو) نیافتم. 

بی‌خیال شدم و به سمت خانه روان.

فردایش، دوست خوب جدیدی که سر کار پیدایش کردم را دیدم و این مسأله را با او در جریان گذاشتم. الحمدالله او هم اهل مطالعه است. او گفت که کتاب متاستاز اسرائیل را دارد! فردایش یا چند روز بعد کتاب را از او قرض گرفتم و موفق شدم آن را در عرض حدود ۲ هفته یا کمی بیشتر بخوانم.

این کتاب اثر آقای کورش علیانی است که مطالعات زیادی درباره‌ی اسرائیل داشته است. در همین بحبوحه‌ی جنگ نیز یک مناظره جالب و قابل استفاده با آقای صادق زیباکلام در مدرسه اینترنی آزاد داشت. آن مناظره هم بسیار قابل استفاده است.

شاید بتوان گفت خلاصه مطالب این کتاب را آقای ناصر نوبری (سفیر اسبق ایران در جماهیر شوروی) در برنامه جهان امروز شبکه خبر به تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۲ ساعت ۱۱ شب، به خوبی بیان کردند:

"این تفکر که می‌گوید مملکت مال حزب اللهی هاست، همان تفکر صهیونیستی است که براساس عقیده، وطن‌سازی می‌کند! وطن براساس سکونت تعیین می‌شود و نه براساس عقیده."

 

در واقع اسرائیل رژیمی است که براساس اعتقاد صهیونیسم شکل گرفته است. تا آنجا که من فهمیدم و در کتاب هم اشاره شده است، صهیونیسم با یهودیت یکی نیست، گرچه‌ ریشه در یهودیت و برتر دانستن قوم یهود بر سایر انسان‌ها دارد. هرتزل، ایده‌پرداز و شاید مخترع صهیونیسم، انسانی بی‌دین بوده و به خدا اعتقاد نداشته است. او تعلقی قبیله‌ای به یهودیت داشته‌ است و به نظر می‌رسد که انگیزه شخصی‌اش از مطرح ساختن و دنبال کردن صهیونیسم، کسب قدرت‌ برای خود و قبیله خودش بوده است.

او از درون‌مایه‌های برتری خواهانه یهودیت، پول و سرمایه‌ی سرمایه‌داران یهودی و مظلوم نمایی یهودیان استفاده می‌کند و برای ایجاد واحدی سیاسی به نام اسرائیل ایده‌پردازی و کار عملیاتی انجام می‌دهد تا قوم و قبیله‌اش برای خود کشوری دست و پا کنند و به قدرت سیاسی و تاثیرگذار تبدیل شوند. در این میان، ضعف حکومت عثمانی، جنگ جهانی اول و جنبش‌های چپِ یهودی به کمکش می‌آیند، البته بعد از مرگش! تخمی که هرتزل می‌کارد توسط خون هزاران فلسطینی که‌ با گلوله‌ها و آموزش‌های نظامی انگلیسی‌ها به گروه‌های تروریستی اسرائیلی، ریخته شد، آبیاری می‌شود تا این درخت خبیث شکل بگیرد و هر روز میو‌ه‌های تلخ‌ و زهردار‌ به مردم جهان عرضه کند.

خانه و محل سکونت آدم‌ها را به ناحق از ایشان بگیری و بعد هم او را بکشی و غارت کنی. در رسانه‌های هم بگویی ما از خودمان دفاع می‌کنیم! اسم وزارت توحش خودت را هم بگذاری وزرات دفاع! واقعا این رفتار‌، شایسته‌ی ناسزاهای مست.هجن پایین شهری است! 

ان‌شاءالله بزودی کتاب "اختراع قوم یهود" را نیز تهیه می‌کنم و می‌خوانم.

  • حسین اسمعیل زاده

چه باید کرد؟ - ۲

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۳:۰۹ ب.ظ

اول قسمت یک را بخوانید!

و اما بعد.

این روزها یکی از سوالات اصلی من، شیوه‌ی صحیح حکمرانی است. بهترین شیوه چگونه است؟ 

با توجه به اینکه طبق قرآن، پیامبر بهترین الگو برای هر انسانی است، جمع‌بندی من این است که برای پاسخ به پرسش خود باید زندگانی پیامبر و علی‌الخصوص شیوه‌ی حکمرانی او و جانشین برحقش‌ علی را محققانه دنبال کنم. آنقدر از آن‌ها بخوانم و بدانم که گویی آن‌ها را درک کرده‌ام و در زمانه‌ی ایشان زیسته‌ام.

طبق ادعای قرآن، بهترین پاسخ ممکن را آنجا خواهم یافت. طبیعتا باید حواسم باشم که معیار عمل پیامبر و علی، قرآن بوده است. در واقع تمام تلاش ایشان آن بوده است که هرآنچه خدا در قرآن گفته است را پیاده کنند و اندکی از آن تخطی نکنند. با این توضیح بدیهی به نظر می‌رسد که قرآن باید سرلوحه‌ی تمامی بررسی‌ها، حتی بررسی احادیث وارده و هر آنچه هست باشد.

قرآن بیان‌کننده‌ی همه چیز است. پیامبر و علی عامل به دستورات قرآن بودند. اصول هرچیزی (اعم از حکمرانی صحیح) در قرآن آمده است. یزرگترین و شاید تنهاترین کار ائمه استخراج فروع از اصول و عمل براساس این اصول و فروع بوده است!

طبق آنچه گفته شد، تصمیم گرفتم تا کتاب‌هایی را درباره زندگی پیامبر و شیوه‌ی به حکومت رسیدن و حکومت‌داری ایشان بخوانم. سه کتاب اولی که در این زمینه پیدا کردم:

۱- پیامبری و انقلاب

۲- پیامبری و جهاد

۳- پیامبری و حکومت

هر سه اثر جلال‌الدین فارسی

در واقع این سه کتاب فازهای مختلف دعوت پیامبر را در قالب شأن نزول آیات قرآن بیان می‌کنند.

یک کتاب دو جلدی دیگر هم از آقای جعفر سبحانی درباره زندگانی پیامبر پیدا کرده‌ام که طبق شنیده‌ها کتاب خوب و جالبی است. نامش "فروغ ابدیت" است.

 

تصمیم بر آن دارم تا این کتاب‌ها را بخوانم و آنچه را فهمیده‌ام در همین‌جا گزارش نمایم. امیدوارم که به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنم.

  • حسین اسمعیل زاده

چه باید کرد؟ - ۱

چهارشنبه, ۸ آذر ۱۴۰۲، ۰۲:۰۹ ب.ظ

خیلی وقت است که به این موضوع فکر می‌کنم که برای سیاست و حکمرانی این جامعه چکار از دستم برمی‌آید؟

اولین نکته‌ای که فهمیدم این بود که باید آن جامعه ایده‌آل مهدوی را در کشور وجود خودم، پیاده کنم. این حداقل کار و لازمه است.

اینجا نکته‌ای قابل تامل وجود دارد؛ این ساخت خویشتن هیچ پایان متصوری ندارد! پرداختن به خویشتن به این معنا نیست که خود را فارغ از اجتماع و در غاری مخفی کنیم و به نماز و عبادت بپردازیم! این ساختن خود در بستر اجتماع اتفاق می‌افتد. با رسیدن به این درجه از فهم است که توجهمان به جامعه جلب می‌شود و می‌فهمیم خودسازیِ کامل و اعلی بدون دگرسازی و اصلاح جامعه امکان پذیر نیست! 

اگر یک آدم مسلمان به قکر جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، نباشد، حتی نمازش (که جزو شخصی‌ترین مسائل است) هم کیفیت خود را از دست می‌دهد!

هر شخصی (چه مسلمان و چه غیرمسلمان) با اندک تفکری در احوالات خویش در می‌یابد که برای اصلاح وضع خویش، چاره‌ای جز اصلاح وضع اجتماع و در مقیاس بزرگتر، کل این زمین، ندارد! منتها هر شخص به اندازه توانش:

لا یکلف الله نفسا إلا وسعها 

توان ما آدم‌ها، وقتی متشکل می‌شویم و با هم برای یک ایده می‌جنگیم، بسیار افزایش می‌یابد. خیلی بیشتر از جمع توان‌های شخصی هر یک.

 

  • حسین اسمعیل زاده