چند وقتی است به این موضوع فکر میکنم که جهاد فی سبیل الله به چه معنا است؟ جدا از واکاوی کلمات در قرآن، در بررسیهایی که حول این موضوع و حول کلمهی مستضعفین در قرآن داشتم به آیهی زیر برخورد کردم (۷۵ نساء):
وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا ﴿۷۵﴾
جالب است که اینجا خداوند، سبیل الله را در کنار مستضعفین میآورد! همچنین نحوهی بیان به گونهای است که انگار میگوید و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و سبیل المستضعفین!
حال چند سوال مطرح است، اول اینکه آیا این نحوهی برداشت صحیح است؟ دیگر اینکه خدواند تمام کارها را تنها و تنها در صورتی خدایی میداند که برای رضای خدا باشد! چرا اینجا در ظاهر دو هدف برای قتال بیان کرده است؟ خدا و مستضعفین!
چند نکتهی بسیار جالب هم مطرح است. اول اینکه خدواند اینجا گفته المستضعفین و نه مستضعفین! انگار هر مستضعفی را منظور ندارد بلکه تنها آن مستضعفی که در ادامه توضیحش را میآورد منظور میکند! چرا که خدواند در جای دیگر از قرآن برخی مستضعفین را تخطئه میکند (۹۷ نساء):
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّـهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً ﴿۹۷﴾
پس هر مستضعفی هم منظور نیست!
نکته دیگر اینکه خداوند درست در آیهی بعدی از آیهی اول (۷۶ نساء) میگوید:
الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿۷۶﴾
انگار اینجا تعریف تکمیلی هم از قتال در راه خدا ارائه میکند! انگار میگوید قتال در راه خدا برابر است با قتال با اولیای شیطان!
دو حدیث بسیار معروف هم، مباحثی نزدیک به این مفاهیم را بیان کردهاند که بسیار درخور توجهاند!
۱- امام صادق (ع) از پیامبر اسلام(ص): «هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست»
۲- امام صادق (ع) از پیامبر اسلام (ص): «هر مسلمانی که ندای مسلمانی را بشنود که از او کمک میخواهد و پاسخ او را ندهد مسلمان نیست»
پ.ن. اینها تفکرات خامی است که چند وقتی است به آن فکر میکنم. راستش هم این است که تاکیدات بسیار خمینی به مفهوم مستکبر و مستضعف و نابود کردن مستکبرین و کمک به مستضعفین، جرقه اصلی این تفکرات است! علاوه برآن مفهوم وطن و دیگر اینکه وظیفهی اصلی ما به عنوان مسلمان در جهان امروز چیست را نیز میتوان از دلایلش دانست!
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.