کنش سیاسی
کنش سیاسی بدون هدف، بی معناست و در بهترین حالت به جنگ قدرت می انجامد.
تلاش برای دستیابی به قدرت اگر بدون اهدافی عقلانی و شرعی باشد، از نفس برمی خیزد و شیطانی است.
اما اگر اهدافی الهی با روش هایی الهی دنبال شوند، قدرت و دستیابی به آن لازم است چراکه بدون قدرت یا کار خاصی از ما برنمی آید و یا اثر نهایی خود را ندارد.
در زمان هایی هم که ناتوان از دستیابی به قدرت هستیم، باید مشغول تیم سازی، فرهنگ سازی و آگاهی بخشی باشیم و مبارزات سیاسی خود را مخفیانه پیگیری کنیم.
اهداف یک مبارزه سیاسی اسلامی در ایران حاضر چه می تواند باشد؟
این پرسشی است که چندوقتی است ذهنم را درگیر کرده است... جواب اولیه ای که از آیات قرآن به آن دست یافته ام «اقامه قسط» است. حکمت بعثت انبیا این است که مردم را به اقامه قسط فراخوانند.
اخیرا تحقیقی را درباره این مفهوم و موارد استفاده آن در قرآن انجام می دهم. امید دارم که از طریق این مفهوم بتوان به اهداف اصلی یک حکومت اسلامی-قرآنی دست یافت.
حزب و تشکیلات
بسم الله
خیلی به راهاندازی حزب و تشکیلات، گسترش و حفظ آن فکر میکنم.
این کار چندین و چند مقدمه لازم دارد که باید برای حزب مربوطه اندیشیده شود:
۱- هدف از تشکیل حزب چیست؟
۲- مرامنامه حزب چیست؟ حزب براساس کدامین ایدئولوژی کار میکند؟ انسانشناسی و جهانشناسی حزب مربوطه، چگونه است؟
۳- نحوه جذب اعضا چگونه باید باشد؟
۴- اعضای دائمی را چگونه باید تامین مالی کرد که حزب وامدار سرمایهداران و یا گروههای ذینفع نشود؟
مخصوصا این آخری که اهمیت بسیار بالایی دارد...
سیاست در قرآن - ۳
«بسم الله الرحمان الرحیم»
در راستای نوشته روز پیشین باید اضافه کنم که مطالعه در رابطه فرهنگ ایران و اسلام و همچنین مطالعه درباره فرهنگ ایرانیان و مسلمانان معاصر (که تشابهات و تفاوتهایی دارند)، کاری واجب و الزامی است.
هر تعریفی که از پیشرفت داشته باشیم و هر هدفی را که برای جامعه خود به عنوان هدف والا بپنداریم، ناچاریم تا برای رسیدن به آن ابتدا بدانیم که چقدر تا آن فاصله داریم؟ برای اندازهگیری این فاصله قبل از همهچیز باید بدانیم که در کجا ایستادهایم؟ مختصات فرهنگی ما چگونه است؟ پاسخ به این پرسشها علاوه بر اینکه به خودآگاهی ما از وضع کنونی کمک میکند، ما را از این بی هویتی و بی خویشتنی میرهاند.
بالاخره خواهیم دانست: ۱-ایران کجاست؟ ۲-ایرانی کیست؟ ۳-اسلام چیست؟ ۴-مسلمان چگونه میزید؟ ۵-ایرانی و مسلمان معاصر، چگونه زیستی دارند؟ ۶-آیا مسلمان و ایرانی معاصر به ایرانی و مسلمان بودن خود (مطابق آنچه فرهنگ ایرانی، کتاب و سنت اسلامی و عقل عرضه میکنند) پایبند است یا در ملغمهای از ناآدابهای جهان معاصر گم گشته؟
به نظر پاسخ به این پرسشها بسیار اهمیت دارد و باید در راستای پاسخگویی به آنها گامهای جدی برداشت. اگر ما روزی بفهمیم که «ایرانی مسلمان حقیقی» کیست، به جهان چگونه مینگرد و در جهان خارج چگونه عمل میکند؛ آن روز، زمانی است که خواهیم دید این «ایرانی مسلمان» بودن ارزشش را دارد یا نه؟
گذشتگان و بزرگان این سرزمین، به این پرسش پاسخ «آری» دادهاند. این ایده ارزش جنگیدن دارد، نه به خاطره اینکه سودی به ما میرسد (که صد البته میرسد!) و نه به این خاطر که صدها خطر احتمالی را دفع میکند (که میکند!)، بلکه تنها و تنها به این دلیل که این بهترین کار است؛ برای اینکه ایرانی مسلمان بودن، عقلانیترین کار ممکن برای امثال من است!!
و اما بعد.
پیروی نوشتهها، ابتدا باید بررسی کنم که چه کلماتی در قرآن هستند که به مفاهیم زیست سیاسی انسانها اشاره کردهاند. چندی پیش در سفر مشهد (۴ تا ۸ فروردین همین سال) به کتابی از آقای سید احمد علمالهدی (امام جمعه فعلی مشهد) برخورد کردم با نام «سیاست در قرآن» که کتابی دو جلدی است و در آن سعی کرده است تا با توجه به سرفصلهای علوم سیاسی که در دانشگاهها تدریس میشوند و بین دانشمندان این حوزه رایج است، کلمات و عبارات مربوطه از قرآن را استخراج کند و با کمک آنها نظام سیاسیای که در قرآن مطرح شده است را بیان کند.
برای شروع میتوان از کلماتی که ایشان در کتاب خود آوردهاند شروع کرد و هریک از کلمات گفته شده را در قرآن کریم مورد ارزیابی قرار داد.
سیاست در قرآن - ۲
«بسم الله الرحمان الرحیم»
سیاست در قرآن-2
یکی از کارهای اولیه در ارتباط با این تحقیق این است که کلمات مربوط به حوزه سیاست را در قرآن پیدا کنم و سپس در چند حوزه این کلمات را بررسی کنم:
این کلمات و هم ریشههای آنان در کدامین آیات قرآن آمدهاند؟
با توجه به آیاتی که این کلمات و هم ریشههایش در آنان استفاده شده است، چه کلمه معادل فارسی میتوان برای آن در نظر گرفت؟
سامانهای که قرآن به عنوان سامانهی الگو در زمینه حکرانی معرفی میکند، چگونه سامانهای است؟
پ.ن: از جمله نکات فرعی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- بهتر است تمامی یادداشتها دیجیتال باشند (اگر رایانه در دسترس نبود میتوان از گوشی استفاده کرد)، ۲- باید کتابهای مطرح نوشته شده در زمینه سیاست را به صورت جدی مطالعه کرد، ۳- باید در زمینهی شیوههای تحقیق در قرآن مطالعه کرد. از جمله کتابهای خوب در این زمینه میتوان به «قرآن شناخت» اثر استاد خرمشاهی اشاره کرد. ایشان در این کتاب منابع بسیار دیگری را معرفی کردهاند و علوم لازم برای تحقیق در قرآن را معرفی نمودهاند. در مجموع مطالعه این اثر موجب آشنایی سطح بالایی با فرهنگ قرآن میشود. ۴- مطالعه دروس حوزوی و ادبیات عرب را باید با جدیت بسیار پیگیری کنم. در واقع میخواهم، مجتهد مسلم سیاست شوم.
سیاست در قرآن - ۱
بسم الله
برای بررسی یک موضوع در قرآن و در واقع پرسش از ایشان، بهتر است ابتدا پرسش خود را دقیق و مشخص بنویسیم. بعد، کلماتی که قرآن در آن رابطه بکار برده است را پیدا کنیم. سپس کاربرد این کلمات در قرآن را در نظر گرفت تا بتوان به نظر قرآن در آن عرصه دست یافت. اینگونه امید است تا به علمی قرآنی دست یافت.
چند صباحی است که به حکمرانی مطلوب از دیدگاه قرآن میاندیشم:
«از نظر قرآن، که کلام خداوند است، بهترین شیوه حکمرانی میان مردم چیست؟»
این اولین پرسش است. پرسشهای بعدی به قرار زیر است:
برای رسیدن به این جایگاه مطلوب، چه باید کرد؟
با توجه به وضع فعلی جامعه من، نقطه شروع بهینه کجاست؟
و...
و البته خود قرآن پرسشهای بهتری را مطرح خواهد کرد که پاسخهای آنها را نیز داده است!!
چه باید کرد؟ - ۲
اول قسمت یک را بخوانید!
و اما بعد.
این روزها یکی از سوالات اصلی من، شیوهی صحیح حکمرانی است. بهترین شیوه چگونه است؟
با توجه به اینکه طبق قرآن، پیامبر بهترین الگو برای هر انسانی است، جمعبندی من این است که برای پاسخ به پرسش خود باید زندگانی پیامبر و علیالخصوص شیوهی حکمرانی او و جانشین برحقش علی را محققانه دنبال کنم. آنقدر از آنها بخوانم و بدانم که گویی آنها را درک کردهام و در زمانهی ایشان زیستهام.
طبق ادعای قرآن، بهترین پاسخ ممکن را آنجا خواهم یافت. طبیعتا باید حواسم باشم که معیار عمل پیامبر و علی، قرآن بوده است. در واقع تمام تلاش ایشان آن بوده است که هرآنچه خدا در قرآن گفته است را پیاده کنند و اندکی از آن تخطی نکنند. با این توضیح بدیهی به نظر میرسد که قرآن باید سرلوحهی تمامی بررسیها، حتی بررسی احادیث وارده و هر آنچه هست باشد.
قرآن بیانکنندهی همه چیز است. پیامبر و علی عامل به دستورات قرآن بودند. اصول هرچیزی (اعم از حکمرانی صحیح) در قرآن آمده است. یزرگترین و شاید تنهاترین کار ائمه استخراج فروع از اصول و عمل براساس این اصول و فروع بوده است!
طبق آنچه گفته شد، تصمیم گرفتم تا کتابهایی را درباره زندگی پیامبر و شیوهی به حکومت رسیدن و حکومتداری ایشان بخوانم. سه کتاب اولی که در این زمینه پیدا کردم:
۱- پیامبری و انقلاب
۲- پیامبری و جهاد
۳- پیامبری و حکومت
هر سه اثر جلالالدین فارسی
در واقع این سه کتاب فازهای مختلف دعوت پیامبر را در قالب شأن نزول آیات قرآن بیان میکنند.
یک کتاب دو جلدی دیگر هم از آقای جعفر سبحانی درباره زندگانی پیامبر پیدا کردهام که طبق شنیدهها کتاب خوب و جالبی است. نامش "فروغ ابدیت" است.
تصمیم بر آن دارم تا این کتابها را بخوانم و آنچه را فهمیدهام در همینجا گزارش نمایم. امیدوارم که به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنم.
چه باید کرد؟ - ۱
خیلی وقت است که به این موضوع فکر میکنم که برای سیاست و حکمرانی این جامعه چکار از دستم برمیآید؟
اولین نکتهای که فهمیدم این بود که باید آن جامعه ایدهآل مهدوی را در کشور وجود خودم، پیاده کنم. این حداقل کار و لازمه است.
اینجا نکتهای قابل تامل وجود دارد؛ این ساخت خویشتن هیچ پایان متصوری ندارد! پرداختن به خویشتن به این معنا نیست که خود را فارغ از اجتماع و در غاری مخفی کنیم و به نماز و عبادت بپردازیم! این ساختن خود در بستر اجتماع اتفاق میافتد. با رسیدن به این درجه از فهم است که توجهمان به جامعه جلب میشود و میفهمیم خودسازیِ کامل و اعلی بدون دگرسازی و اصلاح جامعه امکان پذیر نیست!
اگر یک آدم مسلمان به قکر جامعهای که در آن زندگی میکند، نباشد، حتی نمازش (که جزو شخصیترین مسائل است) هم کیفیت خود را از دست میدهد!
هر شخصی (چه مسلمان و چه غیرمسلمان) با اندک تفکری در احوالات خویش در مییابد که برای اصلاح وضع خویش، چارهای جز اصلاح وضع اجتماع و در مقیاس بزرگتر، کل این زمین، ندارد! منتها هر شخص به اندازه توانش:
لا یکلف الله نفسا إلا وسعها
توان ما آدمها، وقتی متشکل میشویم و با هم برای یک ایده میجنگیم، بسیار افزایش مییابد. خیلی بیشتر از جمع توانهای شخصی هر یک.
چه باید کرد؟ - ۰
راستش این سوالی است که هرچند وقت یکبار از خودم یا دیگران میپرسم. امروز هم از استاد عزیزم این سوال را پرسیدم... ایشان طبق روال معمول چندبار قبلی که همین سوال را پرسیده بودم، یک جواب بیشتر نداشتند: "آگاهی رسانی".
ایشان به من میگویند که بهترین کاری که الان میتوانم برای بهبود وضعیت جامعه خودم انجام دهم آگاهی رسانی به مردم است؛ در حد خودم.
آنچه را که فهمیدهام درستش چیست، به پدر و مادرم، همسرم، اطرافیانم، دوستانم و ... به شیوهای صحیح انتقال دهم. سعی کنم درباره آن یک آگاهی جمعی ایجاد کنم تا مردم به خود بیایند و جلوی بیشتر مظلوم واقع شدن خود را بگیرند.
البته به نظر خودم باید برای آگاهی رسانی به دیگران، خودم در زمینه مورد نظر آگاه باشم. تا میتوانم قرآن بخوانم و در آیات آن فکر کنم. عقل خود را بکار بیاندازم و استدلالهای قرآن را بفهمم. قرآن را به چالش بکشم. خلاصه، متخصص قرآن شوم. چراکه قرآن ادعا میکند هم به همهی سوالات پاسخ داده، هم مطلوبها را نشان داده و هم راههای رسیدن به مطلوبها را بیان کرده است.
شما را هم به خواندن قرآن، فکر کردن روی آیاتش و به چالش کشیدن آن دعوت میکنم. کتابی است با ادعاهای بسیار بزرگ!
مسلمان باش!
سعی کن اسلام و مسلمانیات مثل خمینی، اجتهادی و سیاسی باشد و رفتار و گفتارت الگو.
سعی کن مثل بهشتی همهی گفتهها را بشنوی و بهترین را پیروی کنی.
سعی کن مثل چمران بدور از هیاهوهای سیاسی، تنها برای خدا کار کنی و مثل چمران بمیری.
سعی کن مثل صیاد، پرتلاش و بیوقفه جلو بروی.
خلاصه، سعی کن مسلمانی باشی که اسلام را به عنوان مکتب راهنمای عمل در زندگی فردی و اجتماعی یافتهای و در تمرین مسلمانی، لحظهای از خودسازی و دگرسازی دست نکشی!!
مشکل در همان جایی است که تو هستی
همیشه برای اصلاح اقتصاد، سیاست و فرهنگ طرحهای بلندبالا و دور و درازی به ذهنم میرسد. غافل از اینکه همیشه مشکل پیش روی جشمانم هست و از آن رویگردانم!
به طور مثال کارم به خیابان بهبودی تهران افتاده بود. همیشهی خدا تقاطع این خیابان با خیابان آزادی بوی گند فاضلاب میدهد! مشکلی که باید حل میکردم پیش جشمم بود!
مثالهایش زیاد است... مثلا سربازی...
همیشه با دوستان و آشنایان از بدیهای بسیار زیاد دو سال سربازی اجباری میگفتم و داد و فغانم بلند بود که چرا باید اینگونه باشد ولی تلاشی تشکیلاتی و سازمانیافته در جهت حل آن نکردم! باز هم مشکل پیش چشمم بود...
سادهتر از این موضوع در خانه و زندگی خودمان و در محلهی خودمان بسیار زیاد است! مشکلاتی که شهرداریهای ایجاد میکنند مثل عدم آبیاری صحیح درختان و هدر رفت بسیار زیاد آب با روشهای فعلی آن هم در شرایط کم آبی، عدم تفکیک زبالهها در خانهی خودمان و همجنین در محله و ...
مشکلات بسیار زیادی درست پیش روی جشمانمان هست. ولی به علت خودخواهی و اینکه فقط دنبال این هستیم که کار خودمان راه بیافتد همواره میخواهیم آنها را دور بزنیم و اگر شخص دیگری نتوانست به ما ربطی ندارد! به درک! لابد مثل ما زرنگ نبوده!
نه خیر برادر عزیز، او مثل شما پول نداشته که کلاس کنکور ثبت نام کند وگرنه رتبهاش ده برابر از تو بهتر میشد! کنکور را تو که میتوانی به نحوی رد میکنی اما او نمیتواند! تو که میتوانی، باید به حال همه فکر میکردی که آیا این کنکور بیعدالتی در حق همه هست یا نه؟ ولی با خود گفتی من که گذراندم، الان هم دارم کیفش را میکنم... گور بابای بقیه!
اما نگران نباش... این پیچاندنها موقت است در زندگی اینها روی هم جمع میشود و گریبانت را میگیرد! آن روز، آن قدر قوی است که با یک ضربه تو را از پای در میآورد! آن جا دیگر دعا هم فایده ندارد! و این سنت خدا است که از دهان محمد بیرون آمده:
روضة الواعظین , جلد۲ , صفحه۴۲۰

دستهبندی
کلمات کلیدی
آخرین مطلب
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۲)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۴)
- آبان ۱۴۰۲ (۳)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۴)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۱ (۱)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۴)
- مهر ۱۴۰۱ (۲)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۳)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- مرداد ۱۳۹۹ (۴)