تفکرات قرآنی - سوره جن - ۱
حالا چرا سوره جن؟ اسمش که ترسناک به نظر میرسد!
دلیلش برمیگردد به آیاتی از این سوره که مشتقی از سه حرف اصلی «ق س ط» در آن بکار رفته است.
تصمیم گرفتم که به عنوان تمرین عربی (چون نزدیک به سه ماه است که در معهد الضاد دارم عربی میاموزم) و تمرین تدبر در قرآن این سوره را انتخاب کنم (خود این واژه تدبر هم عجب واژه خوبی برای تفکر است!) را انتخاب و بررسی کنم.
آیه اول این سوره عبارت است از:
«قُلۡ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ ٱسۡتَمَعَ نَفَرࣱ مِّنَ ٱلۡجِنِّ فَقَالُوٓاْ إِنَّا سَمِعۡنَا قُرۡءَانًا عَجَبࣰا»
یکی از علایق همیشگی من، بررسی نحوی و صرفی آیات قرآن بوده است.
بیایید از این آیه شروع کنیم:
حزب و تشکیلات
بسم الله
خیلی به راهاندازی حزب و تشکیلات، گسترش و حفظ آن فکر میکنم.
این کار چندین و چند مقدمه لازم دارد که باید برای حزب مربوطه اندیشیده شود:
۱- هدف از تشکیل حزب چیست؟
۲- مرامنامه حزب چیست؟ حزب براساس کدامین ایدئولوژی کار میکند؟ انسانشناسی و جهانشناسی حزب مربوطه، چگونه است؟
۳- نحوه جذب اعضا چگونه باید باشد؟
۴- اعضای دائمی را چگونه باید تامین مالی کرد که حزب وامدار سرمایهداران و یا گروههای ذینفع نشود؟
مخصوصا این آخری که اهمیت بسیار بالایی دارد...
سیاست در قرآن - ۳
«بسم الله الرحمان الرحیم»
در راستای نوشته روز پیشین باید اضافه کنم که مطالعه در رابطه فرهنگ ایران و اسلام و همچنین مطالعه درباره فرهنگ ایرانیان و مسلمانان معاصر (که تشابهات و تفاوتهایی دارند)، کاری واجب و الزامی است.
هر تعریفی که از پیشرفت داشته باشیم و هر هدفی را که برای جامعه خود به عنوان هدف والا بپنداریم، ناچاریم تا برای رسیدن به آن ابتدا بدانیم که چقدر تا آن فاصله داریم؟ برای اندازهگیری این فاصله قبل از همهچیز باید بدانیم که در کجا ایستادهایم؟ مختصات فرهنگی ما چگونه است؟ پاسخ به این پرسشها علاوه بر اینکه به خودآگاهی ما از وضع کنونی کمک میکند، ما را از این بی هویتی و بی خویشتنی میرهاند.
بالاخره خواهیم دانست: ۱-ایران کجاست؟ ۲-ایرانی کیست؟ ۳-اسلام چیست؟ ۴-مسلمان چگونه میزید؟ ۵-ایرانی و مسلمان معاصر، چگونه زیستی دارند؟ ۶-آیا مسلمان و ایرانی معاصر به ایرانی و مسلمان بودن خود (مطابق آنچه فرهنگ ایرانی، کتاب و سنت اسلامی و عقل عرضه میکنند) پایبند است یا در ملغمهای از ناآدابهای جهان معاصر گم گشته؟
به نظر پاسخ به این پرسشها بسیار اهمیت دارد و باید در راستای پاسخگویی به آنها گامهای جدی برداشت. اگر ما روزی بفهمیم که «ایرانی مسلمان حقیقی» کیست، به جهان چگونه مینگرد و در جهان خارج چگونه عمل میکند؛ آن روز، زمانی است که خواهیم دید این «ایرانی مسلمان» بودن ارزشش را دارد یا نه؟
گذشتگان و بزرگان این سرزمین، به این پرسش پاسخ «آری» دادهاند. این ایده ارزش جنگیدن دارد، نه به خاطره اینکه سودی به ما میرسد (که صد البته میرسد!) و نه به این خاطر که صدها خطر احتمالی را دفع میکند (که میکند!)، بلکه تنها و تنها به این دلیل که این بهترین کار است؛ برای اینکه ایرانی مسلمان بودن، عقلانیترین کار ممکن برای امثال من است!!
و اما بعد.
پیروی نوشتهها، ابتدا باید بررسی کنم که چه کلماتی در قرآن هستند که به مفاهیم زیست سیاسی انسانها اشاره کردهاند. چندی پیش در سفر مشهد (۴ تا ۸ فروردین همین سال) به کتابی از آقای سید احمد علمالهدی (امام جمعه فعلی مشهد) برخورد کردم با نام «سیاست در قرآن» که کتابی دو جلدی است و در آن سعی کرده است تا با توجه به سرفصلهای علوم سیاسی که در دانشگاهها تدریس میشوند و بین دانشمندان این حوزه رایج است، کلمات و عبارات مربوطه از قرآن را استخراج کند و با کمک آنها نظام سیاسیای که در قرآن مطرح شده است را بیان کند.
برای شروع میتوان از کلماتی که ایشان در کتاب خود آوردهاند شروع کرد و هریک از کلمات گفته شده را در قرآن کریم مورد ارزیابی قرار داد.
سیاست در قرآن - ۲
«بسم الله الرحمان الرحیم»
سیاست در قرآن-2
یکی از کارهای اولیه در ارتباط با این تحقیق این است که کلمات مربوط به حوزه سیاست را در قرآن پیدا کنم و سپس در چند حوزه این کلمات را بررسی کنم:
این کلمات و هم ریشههای آنان در کدامین آیات قرآن آمدهاند؟
با توجه به آیاتی که این کلمات و هم ریشههایش در آنان استفاده شده است، چه کلمه معادل فارسی میتوان برای آن در نظر گرفت؟
سامانهای که قرآن به عنوان سامانهی الگو در زمینه حکرانی معرفی میکند، چگونه سامانهای است؟
پ.ن: از جمله نکات فرعی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- بهتر است تمامی یادداشتها دیجیتال باشند (اگر رایانه در دسترس نبود میتوان از گوشی استفاده کرد)، ۲- باید کتابهای مطرح نوشته شده در زمینه سیاست را به صورت جدی مطالعه کرد، ۳- باید در زمینهی شیوههای تحقیق در قرآن مطالعه کرد. از جمله کتابهای خوب در این زمینه میتوان به «قرآن شناخت» اثر استاد خرمشاهی اشاره کرد. ایشان در این کتاب منابع بسیار دیگری را معرفی کردهاند و علوم لازم برای تحقیق در قرآن را معرفی نمودهاند. در مجموع مطالعه این اثر موجب آشنایی سطح بالایی با فرهنگ قرآن میشود. ۴- مطالعه دروس حوزوی و ادبیات عرب را باید با جدیت بسیار پیگیری کنم. در واقع میخواهم، مجتهد مسلم سیاست شوم.
پیامبری و انقلاب - ۱
مطالعه کتاب "پیامبری و انقلاب" آقای جلالالدین فارسی (چاپ ۱۳۶۱) را شروع کردهام. سعیام این است که هر روز مقداری از این کتاب را بخوانم و قسمتهایی از آن که برایم جالب بوده است و یا برداشتهای خودم از آن را، بنویسم.
امروز مقدمهاش را تمام کردم. چند بخش جالب در مقدمه وجود دارد.
در پایین صفحه ۱۰ نویسنده شروع میکند به توضیح دادن دربارهی علت لزوم دانستن شرایط و اسباب نزول آیات و سورهها:
" فراگیری مومنان در دوره وحی، به فراگیری دانشجویانی میماند که پزشکی را با استاد خویش در بالین بیماران و در اتاق عمل، میآموزند.
هر آیه، سوره و مجموعه آیات شرایط نزولی دارد. ولی برخی از آنها شناخته شده و در تاریخ ثبت است. از اینهاست که مفسران به عنوان شأن یا سبب نزول یاد میکنند. درک معنای دقیق آیه و مجموعه آیات هنگامی میسر است که شرایط نزول یا شأن و سبب آن معلوم گردد. از اینرو مفسران از اصحاب پیامبر گرفته تاکنون بدان التفات نمودهاند و بعضی کتابهای مستقلی در این باب نگاشتهاند."
از اینجا تا چند پاراگراف، نویسنده اسامی نویسندگان و کتابهای مهم در زمینه اسباب نزول را میآورد. همچنین از نویسندگانِ کتب مربوطه نقل میکند که این علم بسیار مهم است و ابوالقاسم حسن بن محمد بن حبیب نیشابوری در کتاب "التنبیه علی فضل علوم القرآن" کار را تا آنجا پیش میبرد که:
"...[شرایط و هنگام و جهات نزول قرآن] بیست و پنج گونه است که اگر کسی آنها را نشناسد و تمیز ندهد، روا نباشد که سخن درباره کتاب خدای تعالی گوید."
نظر این کمترین آن است که، گرچه علم به علوم گفته شده مطلوب و برخی اوقات واجب است، اما باید توجه کرد که این خود حجابی در فهم و خواندن قرآن نباشد. مثلا در فهم آیهی "أم خلقوا من غیر شیء أم هم الخالقون" لازم نیست تا اسباب نزول و زمان و مکان و شرایط جامعه در زمان نزول را بدانیم. این آیه یک استدلال عقلانی بسیار قوی را مطرح میکند که فارغ از دانستن جهات گفته شده، قابل بررسی و مطالعه است! گرچه علوم مذکور، در فهم بستر اجتماعی زمان نزول، فهم مصادیق، یافتن اصول و ... بسیار کمک کننده خواهد بود.
در ادامه بیان میکند که پس از رحلت پیامبر، برترین و بزرگترین حافظ و راوی قرآن حضرت علی(ع) است و ترتیب نزولی که هماکنون به دست ما رسیده است، ارثیه ایشان برای حضرت امام جعفر صادق است. همچنین ترتیب نزولی از ابن عباس (شاگرد بلافصل علی(ع)) در دست است که با ترتیب اول، تطابق دارد.
در آخر مقدمه نکاتی را بیان میدارد:
"قرآنی که به ترتیب نزولش مرتب باشد، تاریخی را که در شأن و اسباب نزول نوشته و نقل گشته است تصحیح میکند، مهمترین حوادث عصر رسالت را که نزول سورهها و مجموعههای آیات است بیان میدارد، آنچه را بنام حدیث از پیامبر نقل گشته و جزئی از تاریخ حیات وی است ارزیابی و رد و قبول میکند، سیره حضرتش را و تاریخ امت را در مرحله تکوین و رشد و قوام مینگارد و آنچه را در وقایع و اعمال آن دوره گفته و نوشتهاند بر محک خویش میآزمایش. نگاشتن سیره رسول خدا بی استناد به قرآن، بی حرمتی به پیامبر و حقیقت، و فاحشترین جنایت است. از اینروست که نخستین سیرهنویسانِ متعهد بسیار آیه و سوره را شاهد و دلیل و مستند سخن خویش میآورند و خیلی از روایات را مقرون با آیات قرآنی میسازند. چنانکه در صفحات سیره ابن اسحاق و مغازی ابن شهاب زهری و سپس طبقات ابن سعد دیده میشود."
این نکات در واقع بیان میکند که اصل، قرآن است و حالا که قرآن و ترتیب نزولی در اختیار ما است، باید از سنگ محک آن برای سنجش احادیث و گزارشهای تاریخی استفاده کنیم، نه اینکه قرآن را گوشهای نهاده تا خاک بخورد و مشغول توهمات خویش گردیم.
چه باید کرد؟ - ۲
اول قسمت یک را بخوانید!
و اما بعد.
این روزها یکی از سوالات اصلی من، شیوهی صحیح حکمرانی است. بهترین شیوه چگونه است؟
با توجه به اینکه طبق قرآن، پیامبر بهترین الگو برای هر انسانی است، جمعبندی من این است که برای پاسخ به پرسش خود باید زندگانی پیامبر و علیالخصوص شیوهی حکمرانی او و جانشین برحقش علی را محققانه دنبال کنم. آنقدر از آنها بخوانم و بدانم که گویی آنها را درک کردهام و در زمانهی ایشان زیستهام.
طبق ادعای قرآن، بهترین پاسخ ممکن را آنجا خواهم یافت. طبیعتا باید حواسم باشم که معیار عمل پیامبر و علی، قرآن بوده است. در واقع تمام تلاش ایشان آن بوده است که هرآنچه خدا در قرآن گفته است را پیاده کنند و اندکی از آن تخطی نکنند. با این توضیح بدیهی به نظر میرسد که قرآن باید سرلوحهی تمامی بررسیها، حتی بررسی احادیث وارده و هر آنچه هست باشد.
قرآن بیانکنندهی همه چیز است. پیامبر و علی عامل به دستورات قرآن بودند. اصول هرچیزی (اعم از حکمرانی صحیح) در قرآن آمده است. یزرگترین و شاید تنهاترین کار ائمه استخراج فروع از اصول و عمل براساس این اصول و فروع بوده است!
طبق آنچه گفته شد، تصمیم گرفتم تا کتابهایی را درباره زندگی پیامبر و شیوهی به حکومت رسیدن و حکومتداری ایشان بخوانم. سه کتاب اولی که در این زمینه پیدا کردم:
۱- پیامبری و انقلاب
۲- پیامبری و جهاد
۳- پیامبری و حکومت
هر سه اثر جلالالدین فارسی
در واقع این سه کتاب فازهای مختلف دعوت پیامبر را در قالب شأن نزول آیات قرآن بیان میکنند.
یک کتاب دو جلدی دیگر هم از آقای جعفر سبحانی درباره زندگانی پیامبر پیدا کردهام که طبق شنیدهها کتاب خوب و جالبی است. نامش "فروغ ابدیت" است.
تصمیم بر آن دارم تا این کتابها را بخوانم و آنچه را فهمیدهام در همینجا گزارش نمایم. امیدوارم که به نتایج قابل قبولی دست پیدا کنم.
چه باید کرد؟ - ۱
خیلی وقت است که به این موضوع فکر میکنم که برای سیاست و حکمرانی این جامعه چکار از دستم برمیآید؟
اولین نکتهای که فهمیدم این بود که باید آن جامعه ایدهآل مهدوی را در کشور وجود خودم، پیاده کنم. این حداقل کار و لازمه است.
اینجا نکتهای قابل تامل وجود دارد؛ این ساخت خویشتن هیچ پایان متصوری ندارد! پرداختن به خویشتن به این معنا نیست که خود را فارغ از اجتماع و در غاری مخفی کنیم و به نماز و عبادت بپردازیم! این ساختن خود در بستر اجتماع اتفاق میافتد. با رسیدن به این درجه از فهم است که توجهمان به جامعه جلب میشود و میفهمیم خودسازیِ کامل و اعلی بدون دگرسازی و اصلاح جامعه امکان پذیر نیست!
اگر یک آدم مسلمان به قکر جامعهای که در آن زندگی میکند، نباشد، حتی نمازش (که جزو شخصیترین مسائل است) هم کیفیت خود را از دست میدهد!
هر شخصی (چه مسلمان و چه غیرمسلمان) با اندک تفکری در احوالات خویش در مییابد که برای اصلاح وضع خویش، چارهای جز اصلاح وضع اجتماع و در مقیاس بزرگتر، کل این زمین، ندارد! منتها هر شخص به اندازه توانش:
لا یکلف الله نفسا إلا وسعها
توان ما آدمها، وقتی متشکل میشویم و با هم برای یک ایده میجنگیم، بسیار افزایش مییابد. خیلی بیشتر از جمع توانهای شخصی هر یک.
حرف حق
دو روز پیش، در جریان بحثی به خواهر کوچکم گفتم که پیامبر گفته است:
«هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست»
ایشان، فی المجلس و بیمعطلی پاسخ دادند که "پس هیچ یک مسلمان نیستیم!" و من صم و بکم ایشان را نظاره کردم!
هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، دربارهاش اختلاف کردید!
شخصی یهودی به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، دربارهاش اختلاف کردید!
امام گفت: ما درباره آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، اما شما یهودیان، هنوز پای شما پس از نجات از دریای نیل خشک نشده بود که به پیامبران گفتید: برای ما خدایی بساز، چنان که بت پرستان خدایی دارند! و پیامبر به شما گفت: شما مردمی نادانید!
نهجالبلاغه، حکمت ۳۱۷، ترجمه مرحوم دشتی
آری، علی در بحبوحهی اختلافات بین مسلمانان، این چنین از اسلام دفاع میکند. او مرز باریکِ عدم دفاع از اختلاف فعلی و جلوگیری از سوء استفادهی دشمنان قسم خورده خارجی را میبیند. روی مرزی راه میرود که ما متوجهش نیستیم! طوری سخن میگوید که نه به ظاهر مسلمانان و منافقان داخلی میتوانند از آن استفاده سیاسی کنند و نه دشمنان خارجی بهرهای از آن ببرند.
با یک تیر دو نشان میزند!
ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آییننامههای دانشگاه
بردگی علمی، شیوهی جدیدی از بردگی است که بواسطهی الزام مقالات ISI ، خصوصا برای دورهی دکتری، در ایران باب شده است. با پول و منابع بیتالمالِ مردم محروم و مستضعف، کارهایی پژوهشی مطابق نیاز کشورهای بیگانه انجام میشود، چرا که در غیر اینصورت مقالات شما را در مجلات خود چاپ نمیکنند و اگر چاپ نکنند شما یا دکتری نمیگیری، یا عضو هیئت علمی نمیشوی و یا اگر عضو هیئت علمی هم باشی، ارتقا پیدا نمیکنی!
در ادامه مقالهی دکتر جعفر حیرانی نوبری - هیئت علمی مهندسی کنترل دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی -در رابطه با "ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آییننامههای دانشگاه" را آوردهام که در آن ایشان به صورت مفصل این فساد سیستماتیک را تشریح کردهاند. امید است که به لطف خدا با آگاهی هر چه بیشتر مردم، ریشهی این شجره خبیثه خشکانده شود.
بردگی علمی
حجم: 493 کیلوبایت
دستهبندی
کلمات کلیدی
آخرین مطلب
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۲)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۴)
- آبان ۱۴۰۲ (۳)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۴)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۱ (۱)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۴)
- مهر ۱۴۰۱ (۲)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۳)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- مرداد ۱۳۹۹ (۴)