گوشهایی که نمیفهمند...
شاید وقایع اخیر ایران یک چیز را خوب نشان داده باشد: خیلی از ما ایرانیان گوشهایی داریم که قادر به گوش گردن نیستند.
اشتباه نکنید؛ ناشنوا نشدهایم... موضوع گوش کردن است و نه شنیدن!
این دو با هم تفاوت عمدهای دارند. یک وقت است که بحث از قدرت شنیدن صداهای مختلف است و وقتی بحث از توجه به صداهای مختلف.
چه بسا ناشنوایانی که قدرت فوقالعادهای در گوش کردن دارند! چراکه میتوانند حرفهای مختلف را تحمل کنند. درب فهمیدن حرفهای مختلف و توجه کردن به آنها را نمیبندند. فهم خود را "نمیبندند" و دهان خود را به حرفهای نسنجیده "باز" نمیکنند!
به نظر بنده، وقایع اخیر و برخورد قشرهای مختلف مردم با یکدیگر نشان از کمبود عقلانیت و خوددرستپنداری کاذب بود و هست! به نظر میرسد تا نتوانیم و در واقع تا نخواهیم حرفهای مختلف را بشنویم و تا تحمل گوش کردن به مخالف را در خود ایجاد نکنیم دچار بحرانهای زیادی خواهیم شد.
راهحل بسیاری از مشکلات، یکپارچه شدن مردم حول اهدافی یکسان است. پیشنیاز اصلی این یکپارچگی، توانایی بر برقراری ارتباط سالم و بالنده است.
پیش نیاز اصلی این ارتباطات نیز، "گوش کردن" است!
فعالیت حزبی - ۱
سه گفته از روحالله خمینی پبرامون فعالیت حزبی:
۱- می بینید که بعضی احزابی که انحرافی هستند ما آن ها را جزو مسلمین هم حساب نمی کنیم، مع ذلک چون بنای قیام مسلحانه ندارند و فقط صحبت های سیاسی دارند، هم آزادند و هم نشریه دارند به طور آزاد. پس بدانید که ما این طور نیست که با احزاب دیگری با گروه های دیگری دشمنی داشته باشیم، ما البته میل داریم که همه گروه ها و همه احزاب به اسلام برگردند و راه مستقیم اسلام را در پیش بگیرند و همه مسلم بشوند، بر فرض این که نشدند، مادامی که آن ها با ما جنگی ندارند و با کشور اسلامی جنگی ندارند و مقابل اسلام قیام مسلحانه نکرده اند، به طور آزاد دارند عمل می کنند و به طور آزاد حرف های خودشان را دارند می زنند. صحیفه امام ، ج 14، ص 342-344
۲- آزادی غیر از توطئه است، آزادی آزادی بیان است، هر چه می خواهند بگویند، توطئه نکنند. صحیفه امام ، ج 7، ص 133-134
۳- هر چه می خواهند بگویند و هر چه می خواهند انتقاد کنند، انتقاد غیر توطئه است. لعن و توطئه با لحن انتقاد فرق دارد. انتقاد از امور سازنده است. مباحثه علمی همان طوری که علوم اسلامی بی مباحثه نمی رسد به مقصد، امور سیاسی هم بی مباحثه نمی رسد به مقصد. مباحثه می خواهد، رد و بدل می خواهد، این را هیچ کس جلویش را نمی گیرد، لکن یک وقت لحن، لحنِ انتقاد نیست، لحن، لحنِ تضعیف جمهوری اسلامی است ولو این که دیکته کردند به او دادند، نفهمید که این طوری است ... ما با این لحن مخالفیم، این لحن آزاد نیست. توطئه آزاد نیست، انتقاد آزاد است. بنویسند، بگویند، انتقاد کنند امّا توطئه کردن و دنبال این باشند که تضعیف کنند جمهوری را، تضعیف کنند ارگان های این جمهوری را [به معنای] آن است که دست در کار است و ماورای او دست هایی است که گرداننده هستند. صحیفه امام ، ج 17، ص 460-463
جهاد فی سبیل الله- ۲
بررسیهای خام اخیرم، نشان از این دارد که مؤمنین باید با کار گروهی (حزبی) دنبال مبارزه با اولیای شیطان و طاغوت باشند. دنبال احقاق حقوق مستضعفین و سرجای خود نشاندن مستکبرین! عملِ در این راه، جهاد فی سبیل الله است و در اینصورت حزب ایشان، حزب الله خواهد بود. در این راه هر کس کشته شود و یا دشمن را بکشد، اجر عظیمی در پیشگاه خداوند خواهد داشت!
حال بهتر است کلمات زیر و ارتباط آنها با همدیگر را در قرآن بررسی کنم، باشد که راهگشا باشد:
۱- سبیل (الله)
۲- مستضعفین
۳- مستکبر
۴- طاغوت
۵- ولی
۶- حزب (الله)
۷- جهاد
۸- قتال
جهاد فی سبیل الله - ۱
چند وقتی است به این موضوع فکر میکنم که جهاد فی سبیل الله به چه معنا است؟ جدا از واکاوی کلمات در قرآن، در بررسیهایی که حول این موضوع و حول کلمهی مستضعفین در قرآن داشتم به آیهی زیر برخورد کردم (۷۵ نساء):
وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا ﴿۷۵﴾
جالب است که اینجا خداوند، سبیل الله را در کنار مستضعفین میآورد! همچنین نحوهی بیان به گونهای است که انگار میگوید و ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله و سبیل المستضعفین!
حال چند سوال مطرح است، اول اینکه آیا این نحوهی برداشت صحیح است؟ دیگر اینکه خدواند تمام کارها را تنها و تنها در صورتی خدایی میداند که برای رضای خدا باشد! چرا اینجا در ظاهر دو هدف برای قتال بیان کرده است؟ خدا و مستضعفین!
چند نکتهی بسیار جالب هم مطرح است. اول اینکه خدواند اینجا گفته المستضعفین و نه مستضعفین! انگار هر مستضعفی را منظور ندارد بلکه تنها آن مستضعفی که در ادامه توضیحش را میآورد منظور میکند! چرا که خدواند در جای دیگر از قرآن برخی مستضعفین را تخطئه میکند (۹۷ نساء):
إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ ظالِمِی أَنْفُسِهِمْ قالُوا فِیمَ کُنْتُمْ قالُوا کُنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّـهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فِیها فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصِیراً ﴿۹۷﴾
پس هر مستضعفی هم منظور نیست!
نکته دیگر اینکه خداوند درست در آیهی بعدی از آیهی اول (۷۶ نساء) میگوید:
الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفًا ﴿۷۶﴾
انگار اینجا تعریف تکمیلی هم از قتال در راه خدا ارائه میکند! انگار میگوید قتال در راه خدا برابر است با قتال با اولیای شیطان!
دو حدیث بسیار معروف هم، مباحثی نزدیک به این مفاهیم را بیان کردهاند که بسیار درخور توجهاند!
۱- امام صادق (ع) از پیامبر اسلام(ص): «هر کسی که، صبح کند و اهتمامی به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست»
۲- امام صادق (ع) از پیامبر اسلام (ص): «هر مسلمانی که ندای مسلمانی را بشنود که از او کمک میخواهد و پاسخ او را ندهد مسلمان نیست»
پ.ن. اینها تفکرات خامی است که چند وقتی است به آن فکر میکنم. راستش هم این است که تاکیدات بسیار خمینی به مفهوم مستکبر و مستضعف و نابود کردن مستکبرین و کمک به مستضعفین، جرقه اصلی این تفکرات است! علاوه برآن مفهوم وطن و دیگر اینکه وظیفهی اصلی ما به عنوان مسلمان در جهان امروز چیست را نیز میتوان از دلایلش دانست!
هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، دربارهاش اختلاف کردید!
شخصی یهودی به امام گفت: هنوز پیامبرتان را دفن نکرده، دربارهاش اختلاف کردید!
امام گفت: ما درباره آنچه که از او رسیده اختلاف کردیم، نه در خود او، اما شما یهودیان، هنوز پای شما پس از نجات از دریای نیل خشک نشده بود که به پیامبران گفتید: برای ما خدایی بساز، چنان که بت پرستان خدایی دارند! و پیامبر به شما گفت: شما مردمی نادانید!
نهجالبلاغه، حکمت ۳۱۷، ترجمه مرحوم دشتی
آری، علی در بحبوحهی اختلافات بین مسلمانان، این چنین از اسلام دفاع میکند. او مرز باریکِ عدم دفاع از اختلاف فعلی و جلوگیری از سوء استفادهی دشمنان قسم خورده خارجی را میبیند. روی مرزی راه میرود که ما متوجهش نیستیم! طوری سخن میگوید که نه به ظاهر مسلمانان و منافقان داخلی میتوانند از آن استفاده سیاسی کنند و نه دشمنان خارجی بهرهای از آن ببرند.
با یک تیر دو نشان میزند!
ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آییننامههای دانشگاه
بردگی علمی، شیوهی جدیدی از بردگی است که بواسطهی الزام مقالات ISI ، خصوصا برای دورهی دکتری، در ایران باب شده است. با پول و منابع بیتالمالِ مردم محروم و مستضعف، کارهایی پژوهشی مطابق نیاز کشورهای بیگانه انجام میشود، چرا که در غیر اینصورت مقالات شما را در مجلات خود چاپ نمیکنند و اگر چاپ نکنند شما یا دکتری نمیگیری، یا عضو هیئت علمی نمیشوی و یا اگر عضو هیئت علمی هم باشی، ارتقا پیدا نمیکنی!
در ادامه مقالهی دکتر جعفر حیرانی نوبری - هیئت علمی مهندسی کنترل دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی -در رابطه با "ضرورتِ حذفِ « لزومِ داشتنِ مقاله ISI » در آییننامههای دانشگاه" را آوردهام که در آن ایشان به صورت مفصل این فساد سیستماتیک را تشریح کردهاند. امید است که به لطف خدا با آگاهی هر چه بیشتر مردم، ریشهی این شجره خبیثه خشکانده شود.
بردگی علمی
حجم: 493 کیلوبایت
دستهبندی
کلمات کلیدی
آخرین مطلب
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۲)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۴)
- آبان ۱۴۰۲ (۳)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۴)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۱ (۱)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۴)
- مهر ۱۴۰۱ (۲)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۳)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- مرداد ۱۳۹۹ (۴)