حقیقتا چرا باید یک جهانبینی و ایدئولوژی که اسمش اسلام است و ۱۴ قرن پیش آمده، بتواند پاسخگوی نیاز انسان امروز باشد؟
تجربه نشان داده است که داعش، طالبان، وهابیت، عثمانی، صفوی و جمهوری اسلامی و ... با اینکه هر یک خوانشی از اسلام ارائه دادهاند ولی تمامی، به شکستی مفتضحانه انجامیدهاند.
این تجارب به ما اثبات میکنند که دیگر اسلام به عنوان یک ایدئولوژی مناسب، یا به عبارت بهتر، یک راه زندگی خوب برای انسان معاصر کارایی ندارد و یا حتی برضد بدیهیات اولیه عقلی است.
با فرض قبول تمام گزارههای بالا، یک سوال بیجواب میماند، آیا این خوانشها همان چیزی هستند که اسلام نامیده میشود یا لااقل بخشی از آنها من درآوردیند؟ آیا مطابق با منبع اصلی اسلام، قرآن، هستند یا به برخی آیات قرآن عمل میکنند و از برخی رویگردانند؟
این سوالی جدی است که میتوان دربارهی هر ایدئولوژی و مصداق خارجی آن که ادعا میکند برطبق آن ایدئولوژی عمل میکند، پرسیده شود. شوروی و مارکسیسم، فرانسه و لیبرالیسم، آلمان نازی و فاشیسم، ایران و اسلام و ... .
آیا شوروی کاملا مطابق با دستورات و احکام اجرایی (ایدوئولوژی) مارکس عمل میکرد؟ آیا فرانسهی امروز دقیقا به آنچه لیبرالیسم خوانده میشود و در کتب مرجع معتبری تشریح شده پایبند است؟ آیا ایران (حاکمیت و مردم) بیشترین توانش را برای اجرای دستورات قرآن به کار برده است؟
وقتی در این سوال و تنوع ایدئولوژیهای حال حاضر جهان تفکر میشود، سوال بنیادین دیگری رخ مینماید:
"اصلا بهترین روش زندگی (ایدوئولوژی) برای انسان امروز چیست؟"
و این سوال بنیادی خود دریچهای است به چندین و چند سوال بنیادین دیگر؛انسان خود قادر به یافتن بهترین راه زندگی است یا نه؟ این بهتر بودن با چه معیارهایی تعیین میشود؟ اصلا چرا باید دنبال بهترین راه بود؟ زندگی انسانها در این جهان، هدفمند است و رو به سمتی دارد یا نه؟ و ...
قرآن جواب جالبی در رابطه با سوالات بالا مطرح میکند؛ ادعای قرآن این است که بیان کننده تمامی چیزهاست و بهترین جواب ها را به تمامی سوالات بالا می دهد. این ادعای بسیار بزرگی است. از کجا می توان فهمید این ادعا درست است یا اشتباه؟ قرآن جواب هوشمندانه ای به این سوال می دهد، می گوید اگر اداعاهای من را کامل خوانده اید و در صحت آن ها شک دارید، در این شک دارید که آیا بهترین راه است یا نه، مشکلی نیست، خودتان تمامی سعیتان را بکنید و ببینید راه بهتری پیدا می کنید یا نه، اگر تمام زورتان را زدید و راه بهتری پیدا نکردید پس نشان می دهد من بر حقم و بهترین راه را من نشان می دهم!
این پاسخ وقتی جالبتر می شود که در واقع نحوه ی برخورد صحیح با هر ادعایی در هر زمینه ای همینگونه است. تمامی دانشمندان علوم مختلف همین مسیر را رفته اند که پیشرفت کرده اند. نظریه ای بوده که ادعای پاسخ گو بودن داشته است، اما دانشمندی با آزمایشی آن را نقض کرده و کشفی جدید انجام داده است. فقط فرقش این است که قرآن می گوید اگر ادعاهای من را بخوانید و در تمامی وجوه زندگی خود آن ها را بیازمایید (درست مثل آزمایشی که یک فیزیکدان برای کشف صحت یک گزاره انجام می دهد) خواهید دید که بهتر از من وجود ندارد. اگر هم شک دارید بروید هر چقدر می توانید تلاش کنید تا روشی بهتر از روش من پیدا کنید، اگر پیدا کردید به آن عمل کنید!
قبل از پاسخ دادن به اینکه آیا یک ایدوئولوژی پوسیده و ناکارآمد است یا نه، باید ابتدا متن اصلی آن را خواند و آزمایش کرد، از روی مصادیقی که معلوم نیست مصادیق آن ایدوئولوژی باشند یا نه، نمی توان رای به ناکارآمدی یا کارآمدی آن ایدئولوژی داد، این موضوع نه تنها درباره اسلام بلکه درباره ی هر ایدوئولوژی صادق است. عقل حکم می کند تا در برخورد با هر ادعایی که می تواند زندگی ما را دگرگون کند اینگونه برخورد کنیم و چه ادعایی بزرگتر از بهترین روش زندگی بودن.
ایدئولوژی پوسیدهی اسلام
يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۲۶ ب.ظ
حسین اسمعیل زاده
دستهبندی
کلمات کلیدی
آخرین مطلب
بایگانی
- شهریور ۱۴۰۳ (۲)
- مرداد ۱۴۰۳ (۲)
- ارديبهشت ۱۴۰۳ (۲)
- فروردين ۱۴۰۳ (۲)
- اسفند ۱۴۰۲ (۱)
- دی ۱۴۰۲ (۱)
- آذر ۱۴۰۲ (۴)
- آبان ۱۴۰۲ (۳)
- شهریور ۱۴۰۲ (۲)
- مرداد ۱۴۰۲ (۴)
- تیر ۱۴۰۲ (۱)
- فروردين ۱۴۰۲ (۱)
- بهمن ۱۴۰۱ (۱)
- دی ۱۴۰۱ (۱)
- آذر ۱۴۰۱ (۱)
- آبان ۱۴۰۱ (۴)
- مهر ۱۴۰۱ (۲)
- شهریور ۱۴۰۱ (۱)
- خرداد ۱۴۰۱ (۳)
- شهریور ۱۴۰۰ (۱)
- مرداد ۱۴۰۰ (۱)
- اسفند ۱۳۹۹ (۲)
- آذر ۱۳۹۹ (۱)
- آبان ۱۳۹۹ (۱)
- مهر ۱۳۹۹ (۲)
- مرداد ۱۳۹۹ (۴)
دیدگاهها (۲)
مهراز --
۰۵ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۰:۰۱
سلام وقت بخیر
خب فرصا همه مکاتب غیراسلام هم که برخطا باشند، منطقا نمیشه نتیجه گرفت: پس اسلام درست بوده!
فرصت ازمون و خطا همیشگی نیست. بیش از ۴۰ سال اختیار حکومت به سیاستمداران مسلمان داده شد. اگر واقعا به مردم اختیار داده بشه، معلوم نیست دیگه میل داشته باشن کشور با حکومت اسلامی اداره بشه.
پاسخ:
۵ ارديبهشت ۰۲، ۲۳:۴۹
مهراز --
۰۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۱۷:۵۸
سلام مجدد ممنونم از پاسخ. یه توضیحاتی رو عرض کنم.
۱. درسته، شما فقط ادعای عجیب قران رو نقل کردهاید و لزوما تایید نکردهاید.
۲. وقتی از ایدئولوژی حرف میزنیم، بحث حکومت به ذهن میاید و احتمالا حرفمان ناظر به چگونگی اداره جامعه است، نه رفتارهای فردی. وگرنه مواردی که گفتید خیلی هم خوب و پسندیده است؛ که به هم احترام بگذاریم، کم فروشی نکنیم، مشورت کنیم. ولی از داخل اینها تئوری حکومتی در نمیاید. تئوری اقتصادی در نمیآید. مصافا براینکه رعایت این مسایل نیاز به برقراری حکومت اسلامی ندارد. در یک حکومت سکولار هم شما میتوانی دستورات اعتقادی ات را رعایت کنی، بشرطی به حقوق دیگران تجاوز نکنی.
ولی تصور کن حکومتی که مدعی اداره کشور با قوانین اسلام است، مسلط شود. بلحاظ اصول مدیریت که دستش خالی ست، و در عمل دیدیم که به بدترین نحو رفتار میکند، چون بنیان ندارد، چون تئوری ندارد.
خلاصهء حرف من این است که صرفا با تکیه بر دستورات اسلام، نمیتوان جامعه را اداره کرد، چون حقوق افراد نادیده گرفته میشود، چون حاکم خودش را تنها به خدا جوابگو میداند، چون اگر هر بلا و خسارتی به کشور و مردم وارد شد، به عنوان قضا و قدر الهی تعبیر میشود که باید رضا به قضا داد. چون فردیت انسان ذیل احکام دینی نادیده گرفته میشود. چون احکام دینی تا شخصی ترین زوایای زندگی و فکر تو را تحت سیطره میگیرد و حتا پوشش تورا تعیین میکند. چون در یک کلام زندگی و دنیای تو را خرج مفاهیمی همچون بهشت و جهنم میکند. همه این کارها را با دستاویز قرار دادن اسلام میتوان انجام داد. این مباحث شاید در ۱۴ قرن پیش عجیب نبود، ولی برای انسانی که طعم مدرنیته را چشیده، غیرقابل قبول است.
بنطر میرسد تجربه ج.ا ایران، طالبان، داعش، حکومتهای قرون وسطا... بهترین مثال برای مضر بودن حکومت دینیاند. بقول معروف ازموده را ازمودن خطاست.
ببخشید طولانی شد.
پاسخ:
۷ مرداد ۰۲، ۲۳:۳۷