معمولا در اثبات های ریاضی برای پروژه ارشد یا در راه اثبات هر سوالی (اعم از فلسفی، ریاضی و ..) اوقاتی پیدا می شود که تا چند صفحه جلو می روم و بعد می فهمم که نتیجه غلط است! نه تنها نتیجه بلکه برخی اوقات روند هم غلط است! خیلی از اوقات از غلط گیر استفاده می کنم و خطا ها را لاک می گیرم یا آن چند صفحه را می کنم و دور می ریزم. اما یکی از اساتید بنده در دانشکده برق دانشگاه خواجه نصیر، جناب آقای دکتر نکویی که با ایشان درس جالب و شیرین ریاضیات مهندسی پیشرفته داشتیم و بنده حقیر را با کتاب بسیار زیبای Mathematical Methods for Physicists اثر آقای Arfken آشنا کردند، همواره می گویند که دانشمندان بزرگ (مثل لاپلاس و نیوتون و ...) هیچ گاه از غلط گیر استفاده نمی کردند و خطاهایشان را دور نمی ریختند! ایشان همواره می گویند که ایشان اصلا غلط گیر نداشته اند! (البته شاید چون هنوز آن موقع تکنولوژی غلط گیر نیامده بود! ) یعنی همواره خطاهای خود را نیز نگاه می داشتند و دوباره و دوباره مرور می کردند تا مکان خطای خود را بیآبند و بالاخره اصلاحش کنند.
این موضوع درباره ی هر کاری صدق می کند. ممکن است شما بعد از چند سال که هدفی را برای خود انتخاب کردید متوجه بشوید که هم هدف و هم راهی که آمده اید از ابتدا غلط بوده اند! حال در این موقعیت اصلا امکان پاک کردن هم وجود ندارد! پس شاید بهترین کاری که می شود کرد این است که با بررسی آن مراقبت کنیم که دیگر آن خطاها را مرتکب نشویم!
دیدگاهها (۱)
.
۰۱ تیر ۰۲ ، ۱۸:۵۵
خیلی نکته درستی بود
دور نریختن اشتباهات و همراه جلوی چشم قرار دادنشان باعث
۱.یاداوری حس بد و دوری از انجام
۲.یاداوری روند منجر به آن اشتباه
البته بنظر ان شاء الله درصد وقوع را کاهش میدهد و گرنه...
( راستی روشی صددرصد تضمینی برای عدم تکرار خطا در حین زنده بودن هست؟)
درباره عدم اختراع غلط گیر هم یاد این بیت افتادم که:
«تا به غایت رهِ میخانه نمیدانستم/ ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد»
البته اگر میخواستند میتوانستند خیلی راحت ان برگه ها را بسوزانند یا...
و این را فقط از روی «کار پاکان را قیاس از خود» گرفتن گفتم